چاه ویل نساجی، پیش روی شهرداری
صادق صدقگو: پرسنل شهرداری يزد برای خدمت رسانی به جمعيتی حدود ٥٠٠ هزار نفر، ١٥٠٠ نفر هستند و شهر كاشان هم با جمعيتی حدود ٣٠٠ هزار نفر، ٢٥٠٠ نفر حقوق بگير در شهرداری دارد.
مجموع حقوق پرسنل (و ساير هزينههای جاری مثل آب، برق و گاز) در پايان دوره سوم شورا (سال ٩١) ماهيانه2 ميليارد و 250 میلیون تومان بوده است كه با ورود ١١٣٣ نفر نيروي جديد طي ٤ ساله دوره چهارم (دوره شهرداري مهندس ناظم رضوي)، اين مبلغ در آغاز دوره پنجم (سال ٩٦) به 9 ميليارد و 490 میلیون تومان افزايش يافته است.
فارغ از اينكه توسعه محدوده خدماتی شهر و يا افزايش جمعيت شهر كاشان طی اين ٤ سال (٩٢-٩٦) به چه ميزان بوده است كه نياز به افزايش ٤٥ درصدی نيروی انسانی بوده است، براي مقايسه و تطبيق بهتر، مثالي ميزنم: پروژه احداث ٦ خانه شهروند كه طی هفتههای گذشته كلنگ زنی شد، براي شهرداری فقط ٦ ميليارد تومان هزينه در بر دارد، يعني هزينه يك پروژه عمرانی مثل احداث و بهره برداری از مركزی فرهنگی در يك نقطه حاشيهای شهر، حدود يك دهم هزينههای جاری و حقوق پرسنل شهرداری كاشان در يك ماه است.
و خلاصه كلام اينكه:
چاه ويل و پاشنه آشيل شهرداری كاشان نه بدهی ٥٤٠ ميلياردی است و نه آن هزينههای به قولی مشكوك و يا به تعبيری مجهول سابق!
تيم اجرايی و مديريتی شهرداری كاشان در شرايط فعلی اقتصادی كشور، اگر خيلی هنرمند، مدبّر و فعال باشند و بتوانند با هزار مهارت و آكروبات بازی! ماهانه همين هزينههای جاری را تامين و رتق و فتق كنند، شق القمر كرده اند!
هزينههای جاری كه اگر يكبار گذارتان به مناطق و نواحی شهرداری بيفتد، به راحتی میفهميد اوضاع تراكم كاری و راندمان فعاليت اين پرسنل مازاد از چه قرار است!
مواظب باشيم، مواظب باشيم تا ماجرای پرسنل مازاد علی الخصوص عدم مديريت صحيح بر اين حجم از نيروی انسانی، بلايیرا كه بر سر كارخانجات ريسندگی و بافندگی كاشان و مخمل و ابريشم كاشان و صنايع كرك كاشان و… نازل كرد تكرار نكند!
حضرات! اعزه! اساتيد! مديران! مقامات! به جای سياسی بازی و حاشيه سازی، به جای متهم كردن اين و آن و سنگ اندازی، به جای تحريك و جو سازی، فكری كنيد و تدبيری بيانديشيد.
اين حجم از هزينههای جاری (كه نقش تعيين كننده و موثری در افزايش راندمان كاری و ارتقاء كيفيت خدمت رسانی به مردم ندارد) در دراز مدت برای اين شهر ماجرايی خواهد شد كه…
پی نوشت
١: امروز هشت آبان و سالروز درگذشت مرحوم ارباب تفضلی بنيانگذار كارخانجات ريسندگی و بافندگی و پدر صنعت نساجی ايران است.
مناسب است در پايان اين يادداشت به صورت خلاصه اشارهای به ماجراهای بحران شركت ريسندگی و بافندگی داشته باشم.
در اوايل دهه هفتاد، ١٥٠٠ نفر از كارگران اين شركت مشمول بازنشستگی پيش از موعد شدند و بازنشست شدند. علی رغم اينكه كارخانه نيازی به نيروی جديد نداشت و تا حدودی بعضاً نيروی مازاد هم داشت، طي سال ٧٢ لغايت ٧٩ حدود ٢٠٠٠نفر با نامه ها و توصيه نامه ها! در اين شركت مشغول به كار شدند.
آغاز بحران از سال ٧٥ و ٧٦ بود كه نرخ ارز رشد داشت (دلار ٨٠٠ تومان شد) و پايان بحران (ورشكستگی و تعطيلی) اوايل دهه هشتاد. يعنی بیتدبيری و عدم برنامه ريزی در جذب و مديريت نيروی انسانی، كشتی اين شركت را در طوفانی سهمگين وارد كرد كه اين اتفاق در كمتر از يك دهه تكليف آن را يكسره كرد!
2: پیشنهاد می کنم دوستان آمار و اطلاعات مندرج در جدول که منبع آن صفحه ٤ ماهنامه سيلك است را با دقت مطالعه کنند. این جدول و مشاهداتی که هفته گذشته در مراجعه به شهرداری داشتم سبب نوشتن این یادداشت است.