استارت‌آپ‌ها اعتماد اجتماعی را تقویت می‌کنند

مشکات آنلاین: اینکه بخواهیم زندگی‌مان را نسبت با فضای جدیدی که توسط کسب و کارهای اینترنتی و نوپا ایجاد کرده‌اند بررسی کنیم کاری بسیار دشوار است. چراکه سرعت تغییرات و تصرف زندگی روزمره ما در این فضای جدید به قدری زیاد است که اصلاً یادمان نمی‌آید که روزگاری اینچنین به مصرف خدماتی که استارتاپ‌ها برایمان فراهم کرده‌اند وابسته نبوده‌ایم.

 

یادمان نمی‌آید که قبل از وجود تاکسی‌های اینترنتی و سفارش غذای آنلاین و خرید آنلاین، چطور زندگی می‌کردیم و چگونه افرادی بودیم. این تغییرات البته در تمام جهان با این سرعت بی‌نظیر اتفاق افتاده و شاید درست باشد بگوییم یک انقلابی توسط کسب و کارهای اینترنتی در سیستم شناختی انسان مدرن و مراودات و فرهنگ او به وجود آمده است. انقلابی که اتفاقاً توسط جامعه‌شناسان و مردم شناسان و فلاسفه بخوبی تحلیل شده و ابعاد و مرزهای معرفتی آن مشخص شده است. در ایران اما بسیاری از ابعاد- چه ابعاد مثبت و رهایی بخش و چه منفی و مخرب- رواج فرهنگ استارتاپی و توسعه استفاده از دنیای کسب و کارهای اینترنتی بخوبی توسط جامعه شناسان و نخبگان تفسیر نشده است. به‌همین دلیل موضوع تأثیر اکوسیستم استارتاپی بر زندگی روزمره و فرهنگ جامعه را موضوع گفت‌و‌گویی تحلیلی با دکتر عباس کاظمی جامعه‌شناس و عضو هیأت علمی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، قرار دادیم، که در ادامه می‌خوانید.

– گوشی‌های هوشمند ما طی چند سال گذشته بسرعت پر از اپلیکیشن‌هایی شده که هر کدام خدماتی ارائه می‌کنند. انفجاری در تولد استارتاپ‌ها رخ داده که امروز نمی‌توان زندگی را بدون اپلیکیشن‌ها و پلتفرم‌های ارائه خدمات فراغتی، غذایی، حمل و نقل درون شهری و… تصور کرد. با این همه به‌نظر می‌رسد که خبری از تحلیل‌های جامعه شناختی و مطالعات فرهنگی در خصوص این ‌آمیزش استارتاپ‌ها با فرهنگ و زندگی روزمره نیست. چرا جامعه نخبگان و جامعه‌شناسان و روشنفکران ما کمتر تحلیلی درباره ابعاد فرهنگی- اجتماعی این پدیده ارائه کرده‌اند؟
خیلی واضح است. آکادمی و جامعه روشنفکر و جامعه‌شناسان ما از تحلیل اتفاقات روز جا مانده‌‌اند چون، برای درک جامعه هوشمند به ذهنی هوشمند نیاز است. جامعه‌شناسان و روشنفکران ما آمادگی زندگی و ذهن هوشمند را ندارند. شما را ارجاع می‌دهم به «کلانشهر و حیات ذهنی»، نوشته معروف زیمل.در این مقاله زیمل مطرح می‌کند که متروپلیس، حیات ذهنی مخصوص به خودش را پدید می‌آورد. به تعبیر او ذهنیت انسان شهری باید خیلی پیچیده و در عین حال آماده برای دریافت و پاسخ به محرک‌های زیادی باشد و علاوه بر این گزینش‌گر خوبی برای محرک‌های مختلفی باشد که در طول روز دریافت می‌کند. برای زیمل ذهن انسان شهری در برابر ذهن انسان روستایی درک می‌شد. اگر بخواهیم براساس این خط فکری، کلانشهر و حیات ذهنی را امروز بازنویسی کنیم باید بگوییم که جهان مجازی به حیات ذهنی خودش احتیاج دارد. در واقع فرهنگ ذهنی این فضای جدید، بسرعت در کلانشهر جلو می‌رود و به ذهنیتی نیاز دارد که بتواند خودش را با این تغییر مطابقت بدهد. این ذهنیت هنوز فراهم نشده است. تحولاتی در زندگی شهری در سایه استفاده از اسمارت فون‌ها در حال وقوع است که در نهایت یک زندگی فرهنگی- اجتماعی آنلاین می‌سازد و بسرعت همه چیز حول این سپهر آنلاین شکل می‌گیرد؛ مشاغل جدید و استارتاپ‌ها و سبک زندگی جدید از آن جمله هستند. ولی همان‌طور که در سؤال شما مطرح شد خیلی از شهروندان ذهنیتی همراه با این تحولات آنلاین پیدا نکرده‌اند و به طریق اولی جامعه‌شناسان و روشنفکران و دانشگاهی‌های ما هم از تحلیل اتفاقی که در جهان هوشمند جدید در حال وقوع است جا مانده‌اند.

– استارتاپ‌ها به کمک فناوری اینترنت نحوه ارائه و ماهیت بسیاری از خدمات مورد نیاز زندگی روزمره را تغییر داده‌اند از طرف دیگر یک سری نیازهای جدید به وجود آوردند و می‌شود گفت امر مصرف را تسهیل کرده‌اند. نگاه مطالعات فرهنگی در تحلیل این امر چه می‌گوید؟
سبک جدید زندگی در زندگی شهری هوشمند و آنلاین به وجود آمده که به‌طور کلی مفاهیم، واژگان و بسیاری از المان‌های فرهنگی را تغییر داده است. سبک زندگی ما متأثر از اپلیکیشن‌ها و پلتفرم‌هایی چون تاکسی‌های اینترنتی، مسیریاب‌ها، سفارش غذای آنلاین و خرید اینترنتی و… شکلی جدید به خود گرفته است. مناسبات و ارتباطات ما هم همزمان با این سبک زندگی جدید تغییر کرده است. مثلاً قبلاً لباس‌مان را به خشک شویی خاص با پرستیژ خاصی می‌دادیم و در رستورانی غذا می‌خوردیم که معنایی هویتی و تمایزمحور برای ما داشت؛ اما امروز غذایمان را آنلاین سفارش می‌دهیم و از خشک شویی‌های آنلاین استفاده می‌کنیم که لباس هایمان را در خانه تحویل می‌گیرد و خیلی زود اتوکشیده برمی گرداند. منظورم این است استارتاپ‌ها همزمان با ایجاد خدمات متنوع و سریع، مزایای ارتباطی و مناسبات رودرروی ما را که در مدل کسب و کارهای سنتی بین فروشنده و مشتری وجود داشت تا حدودی محدود کرده‌اند.
بخشی از استقبال زیادی که از این تغییر بزرگ شکل گرفته مربوط به این است که افراد برای اسمارت‌فون‌های گران‌قیمت‌شان کارکرد پیدا کرده‌اند و از این طریق احساس شهروند دیجیتال بودن و همراهی با جامعه جهانی را به دست می‌آورند. این یک بخش از تأثیراتی است که استارتاپ‌ها بر جهان ذهنی و فرهنگی ما می‌گذارند. از طرف دیگر استفاده از استارتاپ‌هایی مثل تاکسی‌های اینترنتی و… مزایای مالی و اقتصادی بالایی برای استفاده‌ کننده دارند. این موج فراگیر به خاطر همین دو مزیت مثل هر موج دیگری با تخریب و تغییر هم همراه است.

– مسائلی مانند سرعت بالا و خواستن و در آن واحد پاسخ گرفتن به نظر شما می‌تواند منطق زندگی روزمره ما را با چالش‌هایی رو به رو کند؟
این سبک زندگی جدید که متأثر از رشد و گسترش استفاده از استارتاپ‌های مختلف است مربوط به طبقه متوسط جوان است و چند اتفاق را رقم زده است: اول اینکه پیش از مصرف، شکل نمایش مصرف را عوض کرده است. مفهوم فراغت به‌عنوان بخش مهمی از سبک زندگی، در این دنیای جدید تغییر می‌کند. فراغت دیگر شکل گذشته را ندارد. بخش مهمی از فراغت ما توسط یا درون اپلیکیشن‌ها، پلتفرم‌ها و… سیاستگذاری می‌شود. استارتاپ‌های زیادی اساساً برای پاسخ به نیازهای فراغتی ما به اینکه کجا برویم و چه تفریحی را با چه کیفیتی داشته باشیم تعریف شده‌اند. متغیر جنسیت و سن هم بازآرایی شده است. زنان مصرف‌کنندگان فعال این حوزه‌ها هستند بنابراین شاید بتوان گفت با به وجود آمدن سبک زندگی متأثر از گسترش کسب وکارهای آنلاین و اپلیکیشن‌های خدماتی، فعلیت بیشتری به زنان بخشیده شده، منتها این فعلیت دو جنبه منفی و مثبت را توأمان دارد؛ یعنی هم می‌تواند در خدمت تولید باشد و هم در خدمت مصرف گرایی بیشتر. مفهوم سفر درون شهری و برون شهری هم به کمک مسیریاب‌های دقیق و تاکسی‌های اینترنتی به کلی عوض شده است و با کمک تاکسی‌های اینترنتی نوع دیگری از این سفرها را تجربه می‌کنیم: فرهنگ ترافیکی عوض شده و فرهنگ استفاده از وسایل حمل و نقل خصوصاً وسیله نقلیه شخصی نیز تغییر کرده است علاوه بر این امکان تحرک ما در شهر بیشتر شده است. در یک کلام اگر بخواهم به سؤال شما پاسخ صریح داده باشیم باید بگویم اسمارت لایف‌ همه مناسبات زندگی روزمره ما را تغییر داده‌ است.

– به‌نظر شما می‌توان گفت استارتاپ‌ها به‌ واسطه انقلابی که در برخی معانی کسب‌وکارهای سنتی مانند مفهوم کار، ساعت کار، محیط کار و… به‌وجود آورده‌اند، گشایش‌هایی را برای اشتغال گروه‌های اقلیت و حاشیه‌ای- افراد غیرپایتخت نشین، معلولان، زنان و… فراهم کرده‌اند؟ مثلاً خیلی‌ها اعتقاد دارند که فعالیت‌های فریلنسری که در منطق کار استارتاپ‌ها جا افتاده است نوعی دموکراتیزه شدن فضای کسب و کار است.
من منکر نگاه مثبتی که در پس سؤال تان وجود دارد نیستم اما معتقدم که نوعی انحصار متفاوت در این فضا از دو جهت بازتولید می‌شود. اول اینکه شرکت‌ها یا افراد بسیار قدرتمند (سیاسی و اقتصادی) فضای آفلاین، وارد اکوسیستم استارتاپی شده‌ و به‌صورت سهام دار عمده وارد عمل می‌شوند و فضا را تصرف می‌کنند. بنابراین از نظر من اکوسیستم استارتاپی هم شیوه استثمار و نظام کارگری خودش را به وجود آورده که حتی خشن‌تر و وحشتناک‌تر از مدل سنتی کسب وکار است. در یک سیستم آنلاین که ساختار قدرت در آن نامرئی است افراد به شیوه متفاوت و جدی‌تری استثمار می‌شوند. مسأله کم بودن دستمزد در هر ارائه خدمت را نیز به آن اضافه کنید. این شیوه‌های جدید ممکن است اکنون درک نشوند ولی در درازمدت نظام طبقانی کارگری جدید را تولید می‌کنند که نباید از آن غافل بود. نسل جدید کسب و کارها که به آن استارتاپ‌ می‌گویند توانسته نظام سرمایه‌داری جدیدی را خلق کند. حواسمان باشد که این امپراطوری‌های جدید قادر هستند فضاهای دیگر را ببلعند. درواقع برای سرمایه داران این عرصه – بنیانگذاران یا سهام داران- بازار قدرتمند اقتصادی به وجود آمده که در آن قدرت خودشان را تولید می‌کنند و کارگران خودشان را پدید می‌آورند و دقیقاً شبیه کسب و کارهای سنتی پول بزرگ را آنها برمی دارند و کارگران بهره ناچیزی می‌برند. اما این را هم قبول دارم که افراد بیشتری خصوصاً از گروه‌های اقلیت اجتماعی، مانند زنان، تحصیل نکرده‌ها، روستاییان و… مجال بیشتری برای یافتن شغل پیدا کرده‌اند. بنابراین من ضمن اینکه امیدوارم این اکوسیستم تغییرات مثبتی در فضای فرهنگی اجتماعی ایجاد کند در عین حال می‌خواهم این تذکر را بدهم که نظام سرمایه‌داری جدید برآمده از رونق فضاهای کسب و کارهای نوپا شاید خشن‌تر از قبل و استثمارگر‌تر باشد.

– بسیاری از کنش گران، بازیگران و فاعلان حوزه استارتاپی ایران را نخبگان، تحصیلکردگان دانشگاه‌های برتر ایران و خارج از کشور تشکیل می‌دهند؛ با تأسی از این گزاره مرسوم که از ظرف همان تراود که دراوست سؤالم این است که فرهنگی که این افراد نخبه و نمونه که کاملاً قطب مقابل بازیگران کسب و کارهای سنتی هستند در مفاهیم و فرهنگ جامعه تزریق می‌کنند چه خواهد بود؟
از نظر من چون این قشر در مقابل فضای واقعی و سنتی کسب و کار ایران بسیار کوچک است، خیلی زود است که بخواهیم از تغییرات بنیادینی که شما می‌گویید حرف بزنیم. اما حداقل می‌توانم پیش‌بینی بکنم که به محض اینکه فراگیر شود گره‌های کور فضای کسب و کار سنتی و آفت‌های فساد‌آوری چون حضور ژن‌های خوب و روابط خونی به این فضای جدید کسب و کاری هم تحمیل و تزریق می‌شود. مضاف بر این، بسیاری از کسب وکارهای اینترنتی زمانی که خیلی رشد می‌کنند و بلند آوازه می‌شوند اگر خودشان را با گروه‌های قدرت سیاسی-اقتصادی لینک نکنند از بین می‌روند. در واقع آن فضای نخبگانی و فرهنگی که اشاره کردید اکوسیستم استارتاپی می‌تواند به جامعه‌اش تزریق کند شاید تنها در کشورهای توسعه یافته قابل انجام باشد و در کشورهای در حال توسعه مثل ایران کمتر می‌توان اثری از آن دید.
بنابراین اگرچه نسل جدیدی که درون فرهنگ استارتاپی حضور دارند، باهوش و تحصیلکرده و اکثراً از خارج برگشته هستند، می‌توانند درهر جامعه‌ای تأثیر زیادی بر فرهنگ غالب بگذارند اما فعلاً زود است که بتوانیم در شرایط شکننده اقتصادی و سیاسی ایران چنین تأثیری را رصد کنیم.

– یکی از امکانات مهمی که کسب و کارهای جدید و آنلاین برای کاربران‌شان به وجود آورده‌اند، سیستم پشتیبانی وپاسخگویی 24 ساعته قوی است. آنها توانسته‌اند برخلاف کسب و کارهای سنتی، بازار مصرف را تعاملی کنند. شاید ضعف فرهنگ ایرانی که نبود فرهنگ پاسخگویی است با کمک فرهنگ استارتاپی تا حد زیادی برطرف شود. نظر شما چیست؟
این هم با منطق سرمایه‌داری قابل بحث است. اصولاً نظام سرمایه‌داری در غرب مبتنی بر پاسخگویی است. به این معنا که برای کسب بازار بزرگ‌تر و جلب مشتری بیشتر، رضایت مشتری از هر چیزی واجب‌تر است. فضای دیجیتالی و آنلاین پاسخ گو‌تر است درست! و ما در تاکسی‌های اینترنتی می‌توانیم به راننده‌ها امتیاز بدهیم و پشتیبانی 24ساعته هم وجود دارد، اما نباید یادمان برود که همه این وضعیت‌های مشتری‌مداری درجهت مصرف بیشتر است.
درست است که همه نکاتی که در مورد کسب و کارهای آنلاین گفته می‌شود با منطق سرمایه‌داری قابل بحث است اما چیزی که من می‌خواهم به آن برسیم فارغ از اینکه منطق مصرف چه می‌گوید این است که بدانیم در چه مواردی فرهنگ غالب بر اکوسیستم استارتاپی مانند همین پاسخ گویی بالا، به دیگر بخش‌های فرهنگی ما نشت می‌کند.
بله خب تغییراتی در مناسبات ما ایجاد می‌شود. اما باز هم بگویم جمعیت تأثیر‌گذار فضای استارتاپی ایران به قدری زیاد نیست که بتواند این نشت فرهنگی که شما از آن نام می‌برید در وسعت بالایی ایجاد کند. 95 درصد استارتاپ‌های ایرانی شکست می‌خورند و تنها 5 درصد می‌توانند خودشان را حفظ کنند. این 5 درصد آنقدر نمی‌توانند تأثیر‌گذار باشند و فرهنگ غالب جامعه را با تغییرات بنیادین مواجه کنند. اما از این بگذریم من تأثیر مثبتی که جهان استارتاپ‌ها بر زندگی روزمره ما گذاشته‌اند را در چند مورد می‌دانم. اول اینکه کسب و کارهای آنلاین شناخت متنوع‌تر و بیشتری را از شهر و جهان بیرون به ما داده است. ما توسط بسیاری از اپلیکیشن‌های مربوط به گشت و‌گذار شهری، بار دیگر با شهر مواجه می‌شویم و فضاهای جدیدی در آن کشف می‌کنیم. به کمک این استارتاپ‌ها نقاطی از شهرها کشف می‌شود که تا پیش از آن کشف نمی‌شد. اپلیکیشن‌های مسیریابی آنلاین هم به نوبه خود جهان ما را تغییر داده‌اند. این ابزارها به ما امکان داده شهر را ببینیم و کشف کنیم. کوچه پس کوچه‌ها و شریان‌های فرعی و محلی را کشف کنیم وببینیم. به‌عبارتی انسان شهری جدید که از این فضاها استفاده می‌کند کاشف می‌شود و شهر و تجربه جدید شهری را می‌سازد. ما در مسیر بازگشت مان به خانه از پس‌کوچه‌ها می‌گذریم، در آنها خرید می‌کنیم، مردم را می‌بینیم و در این فرآیند، به عبارتی ساخت جدید واقعیت شکل می‌گیرد. ما داریم از طریق این اپلیکیشن‌های مسیریابی الگوی متفاوت حرکت را رقم می‌زنیم. کسب و کارهای آنلاین همچنین فضای اعتماد اجتماعی را تقویت می‌کنند. تا قبل از آمدن پلتفرم‌های مربوط خدمات تاکسی اینترنتی و بازارهای اینترنتی ملک و وسایل نقلیه و… ما کمتر جرأت می‌کردیم در ماشین‌های شخصی دیگران بنشینیم یا به منزل غریبه ها برای خرید کالاهایی که برای فروش گذاشته‌اند برویم. چیزی که فضای جدید به وجود آورده اعتماد به غریبه‌ها و دیگران است که دستاورد کمی هم نیست.

 

منبع: ایران آنلاین / منتشر شده در روزنامه ایران، آبان 97

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.