استفاده ابزاری از دین جوانان را بیانگیزه میکند/ «احمد جنتی» اولین سخنران انجمن اسلامی دانشگاه کاشان بود
جنبشهای دانشجویی در سالهای قبل و بعد از انقلاب نقش موثری را در تحولات سیاسی و اجتماعی کشور داشتهاند.
اما گروهی معتقدند حضور دانشجویان در فعالیتهای سیاسی و اجتماعی کشور در سالهای اخیر کم رنگ شده و دیگر دانشجویان آن شوق و علاقه سابق را برای حضور در صحنههای مختلف ندارند.
مشکات آنلاین به مناسبت روز دانشجو در گفت وگو با «علی یزدانی» این موضوع را بررسی کرده و از او دربارهی فضای سیاسی دانشگاه کاشان در قبل و بعد از انقلاب پرسیده است.
یزدانی متولد سال 1336 و اهل کاشان است. او در سال 1355 در رشته ریاضی مدرسهی علوم کاشان پذیرفته میشود و در همان سال به انجمن اسلامی دانشگاه میپیوندد.
او در سال 58 به سپاه میپیوندد. در سالهای 64 و 65 مجددا برای تکمیل دوره تحصیلی خود به دانشگاه میاید اما در این مدت همچنان در انجمن اسلامی دانشگاه فعالیت داشته است.
عضویت در شورای فرماندهی سپاه، مسئول واحد پرسنلی منطقه 6 سپاه کشوری ، فرماندهی بسیج کاشان، مسئول مرکز آی تی سپاه کل کشور، مشاور فرمانده نیروی انتظامی و مدیر عامل گروه آی سی تی بنیاد تعاون ناجا و مدیرعامل شرکت توسعه ناجی بخشی از فعالیتهای ای مبارز کاشانی است.
او معتقد است فضای دانشگاه نسبت به قبل از انقلاب بازتر شده اما استفادههای ابزاری از دین باعث دلسردی جوانان مومن شده است.
از یزدانی پرسیدیم:
در زمانی که در دانشگاه به فعالیتهای سیاسی میپرداختید چقدر از آزادیهای لازم برای فعالیتهای دانشجویی برخوردار بودید؟
هیچ آزادی نداشتیم
فضای دانشگاه چقدر اجازه فعالیتهای سیاسی را به شما میداد؟
فضای دانشگاه امنیتی و بسته بود، قبل از حضور ما یک سری از افراد را گرفته بودند. تقریباً فضا خیلی محدود بود.
یک تعاونی درست کرده بودیم که وسایل مورد نیاز دانشجوها را میفروختیم. در پوشش آن، دوستان کنار هم بودند و حداکثر یک بحث برگزاری نماز جماعت بود. دیگر فعالیتها تقریباً خیلی محدود بود و به مناسبتهای مختلف ما یک اطلاعیه یا دستن وشتهای تهیه میکردیم که توسط دوستان به دیوار زده میشد.
فکر کنم برای حول و حوش ۱۶ آذر بود میخواستیم آقای حجازی را برای مراسمی دعوتشان کنیم اما نگذاشتند بیاید. این قضیه به راهپیمایی منجر شد. در آن تعداد زیادی از دوستان گرفتار شدند و چند مدتی بازداشت بودند.
از نظر مدیریت فعالیت سیاسی دانشگاه، جایگاهی نداشت. هر کاری هم میشد دوستان به صورت مخفیانه انجام میدادند. به صورت پنج، شش نفری جلساتی داشتیم که در آن کارهای سیاسی عقیدتی کار میشد و اینها هم تقریبا مخفی بود.
یعنی شما راهکار فعالیت مخفیانه را برای عبور از سدی که دانشگاه برایتان ایجاد کرده بود انتخاب کردید؟
بله. یعنی فعالیت علنی وجود نداشت. همین وقتی صدای اذان نماز جماعت هم که بلند می شد احساس پیروزی داشتیم.
ضمن اینکه قبل از انقلاب گرایشهای مختلف سیاسی هم وجود داشت که بحث چریکهای فدایی و توده و این داستانها بود.
دوستان انجمن اسلامی هم یکی از مجموعههایی بودند که فعالیت میکردند.
به جز گروه انجمن اسلامی کدام یکی از گروههای فکری دیگر در دانشگاه کاشان فعال بودند؟
چریکهای فدایی آن زمان بیشتر کار سیاسی میکردند.
با توجه به اینکه فعالیتهای شما مخفیانه بود چطور میتوانستید برای گسترش تفکر خودتان در دانشگاه یارگیری کنید و افراد را تحت پوشش قرار بدهید؟
گروههای پنج تا هشت نفری داشتیم و جلساتی در منازل تشکیل میدادیم. کسانی را که احساس میکردیم در زمینههای مختلف مستعد هستند دعوتشان میکردیم و آنوقت روی بحثهای مجاهدین خلق و کارهای عقیدتی کار میشد.
آیا دانشگاه اگر میفهمید که بیرون از دانشگاه فعالیتی دارید برایتان مشکل ایجاد میکرد؟
سال های ۵۶ و ۵۷ در دانشگاه فعالیت رسمی سیاسی وجود نداشت. یعنی اجازه فعالیت رسمی سیاسی داده نمیشد. به فعالیتی که در بیرون از دانشگاه انجام میشد کاری نداشتند و آن به بحثهای امنیتی داخل شهر برمیگشت.
انگیزه دانشجوها برای حضور در عرصههای اجتماعی و سیاسی چطور بود؟
بیشتر بحث ارزشهای اخلاقی بود که مورد تاکید دوستان بود، و نیز بحث فسادی که در جاهای مختلف جامعه درگیر است.
چقدر دانشجوها تمایل داشتند که در این عرصهها با شما همکاری کنند؟
تعداد دانشجوهایی که در این زمینهها فعالیت میکردند و انگیزه داشتند خیلی زیاد نبود. در آن زمان دانشگاه کاشان به نام مدرسه عالی علوم بود، دو رشته داشتیم؛ رشته ریاضی و رشته فیزیک. مجموعا شاید ۵۰، ۶۰ نفری را از طریق نماز جماعت جمع و جور کرده بودیم. بعضیها هم که فقط نماز شرکت میکردند، بیشتر از این شاید بروز بیرونی نداشت.
چه فضایی در دانشگاه حاکم بوده که برگزاری نماز جماعت را برای خودتان پیروزی تلقی میکردید؟
اگر به فضای دانشگاه آن زمان برگردید بیشتر فضای چپ زده بود. هم بحث رژیم، هم فضای انقلابی به کسانی که تقریباً گرایش سوسیالیستی و کمونیستی داشتند بروز بیرونی داشت و این باعث میشد آنهایی که مذهبی هم بودند خیلی جایگاه مطرحی از جهت انقلابی بودن و فعالیت سیاسی داشتن نداشته باشد.
با توجه به شناختی که از جامعه دانشگاهی الآن دارید، فضای سیاسی الآن برای دانشجوها بازتر است یا قبلا؟
الان فضایی که برای تشکلهای وابسته به نظام ایجاد شده برای کسانی که بخواهند واقعا آزاد فکر کنند ایجاد نشده است.
اما در مجموع الآن فضا بهتر است. زمان گذشته دو تا موضوع بود. یکی رژیم بود یکی هم فضای چپی که حاکم بر جامعه و جهان بود که خیلی فشار میآورد. به همین خاطر شریعتی به عنوان فرد نجات دهندة بچههای مذهبی با آن سخنرانیها و مطالبی که میگفت خیلی به فضای مذهبی دانشگاه کمک میکرد.
وضعیت دانشجوهای الآن را در بحث تعهدات اجتماعی و سیاسی نسبت به دانشجوهای گذشته چطور میبینید؟
آن زمان قشری که فعال بودند خیلی متعهدتر بودند و انگیزههای بیشتری داشتند. الآن انگیزهها خیلی کمرنگ شده است. آن زمان انگیزههای بیشتری داشتند و حاضر به فعالیت و تلاش بودند و از خودگذشتگی بیشتری از خودشان نشان میدادند
الان زمان مخلوط شدن موضوعات است. آن زمان چون مسیر تقریباً شفاف بود دغدغههای درونی افراد برای انجام کارهایی که میخواستند کمتر بودند.
منظورتان از خلط موضوع چیست؟
الان تشخیص حق و باطل و راه صحیح و غیر صحیح برای کسانی که میخواهند فعالیت بکنند مشکلتر از آن زمان شده است. آن زمان افرادی که آمادة فعالیت بودند دغدغه کمتری داشتند و مسیر برایشان روشنتر بود.
به نظر شما چه عاملی باعث شده که انگیزه دانشجویان فعلی نسبت به سابق برای حضور در فعالیتهای سیاسی و اجتماعی کمتر بشود؟
استفاده ابزاری از دین که متاسفانه گاهی شاهد آن هستیم. جوانهای مومن تاب تحمل این نوع برخوردها را ندارند و بعضا به بی انگیزگی این افراد منجر میشود.
از دوستانی که با شما همراه بودند در جامعه دانشگاهی سال ۵۶، ۵۷ دانشگاه کاشان چند نفر را میتوانید نام ببرید؟
دوستان زیادی هستند، آقای وحید شجاعی به نظرم حتماً با او صحبت کنید، چون یکی از کسانی است که خیلی فعالیت خوبی آن زمان داشته است. قبل از من هم دانشجوی آنجا بود. جوان فعالی بود.
آقای شاطری که برای دو دوره قبلتر است که سه سال زندان رفت.
بعد از انقلاب هم که حضورم در دانشگاه کمرنگ شد. بعد از یک ترم به سپاه آمدم.
البته یکی از کارهایی که وقتی انقلاب شد انجام دادیم، این بود که خودمان مدیریت دانشگاه را تعیین کردیم ، و یکی از کارهایی که من با دوستان انجام دادم این بود که یک رشته به رشتههای دانشگاه اضافه کردیم، رشته شیمی، و خودمان دانشجو گرفتیم. آقای جنتی اولین سخنرانی بود که برای ترم اول بعد از انقلاب از او دعوت کردیم.
مدیریت دانشگاه تا سالها دست دوستان انجمن اسلامی بود. یک مدتی مدیریت آقای مدنی بود، یا مدیریت آقای شریف بود. آقای ریاضی که از دانشجویان خارج از کشور بود را آوردیم. اینها کسانی بودند که با فعالیت خود مجموعة انجمن اسلامی صورت پذیرفت.
بعد از انقلاب فرهنگی دانشگاه تعطیل شد. سال ۶۲ دوباره دانشگاه بازگشایی شد، من تقریباً نصف واحدهایم را قبل از انقلاب گذرانده بودم. نصف بعدیاش را آمدیم بعد از ۶۲ تا ۶۴، ۴ ترم گذراندیم و از آن مجموعه جدا شدیم.
بعد از پیروزی انقلاب غیر از شما دیگر چه گروههایی در دانشگاه فعال بودند؟
یزدانی: یکی از مشکلات اساسی که باعث انقلاب فرهنگی شد این بود که هر اسمی در جامعه مطرح بود در دانشگاه هم فعال بود. از مجاهدین گرفته، چریکهای فدایی خلق اکثریت، اقلیت، توده. تشکلی به نام امت بود. انجمن دانشجویان مسلمان بود.
فضای متشنجی در کل دانشگاه ایجاد شده بود. هر پنج نفری یک تشکلی تشکیل داده بودند. فضا باز شده بود و این خیلی باعث انحراف جوانها در آن زمان میشد. به خاطر اینکه هر لحظه از هر پنج نفری یک صدایی در میآمد، تشخیص حق و باطل و درست یا غلط بودن خیلی سخت تر شده بود.
یکی از دلایل اصلی انقلاب فرهنگی این بود که نظام جز تعطیلی دانشگاه راه دیگری برایش متصور نشد. که دانشگاه تعطیل شد و بعد این مسائل جمع و جور شد.
انجمن اسلامی با کدام یک از گروهها مقابل هم قرار میگرفتند؟
یکی از تقابلها با خود مجاهدین خلق و چریکهای فدایی بود.
آنها از آزادیهای لازم برای فعالیت در دانشگاه برخوردار بودند؟
همه آزاد بودند. دیگر کسی در دانشگاه حاکمیت نداشت. به هر حال آزاد شده بود. همه قیدها آزاد بودند.