انقلابِ اخلاقی، راهی به رهایی
صادق صدقگو: «طلبکاریهایم را بخشیدم. از مال دنیا یک تیشه و ماله دارم، آن را هم به جهاد سازندگی بدهید.»
این آخرین وصیتنامه شهید باب الله کریمی است. جملهای کوتاه و مختصر که عمق نگاه ایدئولوژیک و وسعت دیدگاه متعالی این جوان 18 ساله را نشان میدهد و مویدی بر کلام جاویدان مرشد، مراد و راهنمای او – امام امت (ره) – است که معتقد بود مطالعه وصیتنامه شهدا، «معادل 50 سال عبادت است.»(1)
تشریح و تبیین آنچه که این شهید والامقام استان قزوین به خانوادهاش وصیت نموده است، پیامی برای آیندگان است. پیامی از جنس ایثار و پاکبازی که همچون سوتکی، خواب عمیق ما خفتگان دنیای مدرن را آشفته میکند تا به خود آئیم و خویشتنِ خویش را دریابیم.
بخشش مطالبات خصوصی و مناعت طبع، پرهیز از زراندوزی و عدم دنیاپرستی و نهایتاً «احساس مسئولیت اجتماعی» حتی پس از شهادت(در به کارگیری میراث و ماترک شخصی)،خلاصه کلام اوست که میتوان آن را «حلقۀ مفقوده» در رفتار عمومی برخی از مردم و دلیلی برایجو حاکم بر فضای عمومی جامعه دانست. رفتاری مضموم و ناپسند که هیچ سنخیتی با اصول حاکم بر سیرۀ عملی و فضائل اخلاقی شهدای راه حق و فضیلت ندارد.
بدون شک، یکی از برکات مکتوم دوران دفاع مقدس، بروز و ظهور منش و روشی در نوع زیستن شهروندان جامعه اسلامی بود که چهرهای واقعی از «مسلمان حقیقی» را برای جهانیان ترسیم کرد و از این جایگاه توانست اسلام را به عنوان کاملترین و بهترین دین به همگان معرفی کرده(2) و افق «انقلابیگری» را نوعی دگرگونی در فکرها و عقیدهها اعلام نماید.(3)
این چهرۀ حقیقی،نه تنها از خصلت و طینت بلکه از رفتار و کردار، پندار و گفتار«فرزندان انقلابی امام(ره)» برخاست و «شهدا» را به عنوان الگوهای تمام عیار زیست مسلمانی در عصر غیبت امام معصوم(ع) به جامعه جهانی معرفی کرد.
در چهل و یکمین سالگرد پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی، لازم است تا بار دیگر آن چهرۀ حقیقی و واقعی را برای خود ترسیم کرده و از این موضع، با ترویج اخلاقمداری و روحیه جهادی، فرهنگ «مسئولیتپذیری اجتماعی» را در جامعۀ ایرانی نهادینه کنیم.
فرهنگی که در دهۀ نخست حیات نظام جمهوری اسلامی، در «جهاد» متبلور شد و توانست با مجاهدات متعهدانه و مخلصانه مردان و زنان این مرز و بوم، رودخانه و نهرهای پاک و زلال «سازندگی» را در سراسر کشورمان جاری سازد و فرایندِ توسعۀ پایدارِ درونزا را در ایران اسلامی پایه گذاری کند.
جریانی فرهنگمحور و مردممدار، متشکل از جهادگرانی پاک سرشت و نیکو خصال که بار دیگربا تکیه بر«خودباوری» و «نوآوری» روح تازهای در کالبد جامعۀ ما بدمند و پویایی و نشاط، امیدواری و پایداری را جلوهای دیگر ببخشند.
نیروهای مردمی «جهاد» با دست خالی اما همت عالی و دلی پر امید، «سازندگی» در عرصه محرومیتزدایی، خود اتکائی و توانمندسازی را تعبیر و تفسیر نمودند که بر آن مبنا لازم است تا در بهار چهل و یکم – با همان انگیزه و روحیه – به گذشتهها بازگردیم و با نوعی «انقلابِ اخلاقی»،هویت عقیدتی و فکری انقلاب اسلامیمان را بازآفرینی کنیم.
هویتی که بر اساس افق «انقلابیگری» و بر پایه ماهیت دینی و ملی ما شکل گرفت و بازشناسی و بازآفرینی آن، راهی به رهایی از وضع موجود و راهکاری مهم در تحقق گفتمان گام دوم انقلاب اسلامی است.
پی نوشت:
1- صحیفه امام (ره)، ج 14، ص 491: این وصیتنامههایی که این عزیزان مینویسند مطالعه کنید. پنجاه سال عبادت کردید، و خدا قبول کند، یک روز هم یکی از این وصیتنامهها را بگیرید و مطالعه کنید و تفکر کنید.
2- الکافی، ج2، ص105: امامصادق(ع): کونوا دعاة للناسبالخیر بغیرألسنتکم
3- شهید دکتر مصطفی چمران در ترجمه آزاد خود از آیه یازدهم سوره رعد بر این باور است که «بدون یک انقلاب عمیق فکری هیچ تحولی در جامعه امکان پذیر نخواهد بود.»
منبع: نشریه پل (ماهنامه خبری – تحلیلی اداره کل امور ایثارگران وزارت جهاد کشاورزی) – شماره 27