بابا برای نان جان داد…

نمیدانم از کجا باید شروع کنم
واقعا برایم نوشتن از درد مردم و داغشان سخت است
از ویروس کرونا شروع کنم
و یا از سفره های خالی و نگاه های شرمسارانه ی پدران
از خستگی و کمبودهای کادر درمانی،
یا از سازمان های خدمات رسانی که دیده نمی شوند
از داغ های بر دل مانده بگویم
یا از حسرت برجای مانده از آخرین نگاه مادران و پدران به جگرگوشه هایشان
از سیاه پوش شدن دختران و پسرانمان روایت کنیم و یا
از سمن های مردمی و کمک های خیرین

اما از هرچه که شروع کنیم، طعم نان را نمی دهد، نانی که برایش دارند عده ای جان می دهند
آغازین روزهای ورود ویروس تاج دار وارداتی کرونا، و عدم اطلاع رسانی صحیح و اقدامات پیشگیرانه لازم و عدم شناخت کافی مدیران ارشد کشور و اصرار بر عادی بودن شرایط کشور، شرایط برخی شهرها را بحرانی ساخت .
هرچند که بررسی نحوه ورود و گسترش کویید 19 در ایران جزو محدودیت های پیشروی هر نگارنده و کنشگر اجتماعی می باشد و به ناچار می بایست از آن عبور کنیم و قضاوت را به عهده تاریخ بسپاریم اما با گذشت حدود 20روز از محدودیت‌های کسب و کار برای صاحبان صنایع و صنوف مختلف و فروکش نمودن گسترش بیماری، ستاد ملی پیشگیری و مبارزه با کرونا، از شروع به فعالیت مجدد کارخانجات و کارگاه های تولیدی با رعایت و ضوابط بهداشتی خبر داد که با مخالفت صریح وزیر بهداشت همراه بود.
خبری که بیش از همه حداقل لبخندی را برچهره کارگران و کارفرمایان نقاشی کرد و روزنه های امید را در دلشان روشن ساخت.
کارگران و کارفرمایانی که اگر جزو خط مقدم مبارزه با کرونا نباشند، بی شک خط مقدم تبعات ناشی از ورود کرونا در کشور لقب میگیرند.
کارگرانی که برای بقا و کسب لقمه ای نان مجبور به پذیرش تمامی خطرات شیوع کویید19 در محیط های کاری خود با کمترین سپرهای دفاعی بودند.
تعطیلی اجباری کارخانجات و بسیاری از صنوف، اماکن تفریحی، گردشگری، مذهبی، ورزشی و آموزشی برای ایجاد قرنطینه یا فاصله گذاری اجتماعی در کنترل شیوع کرونا، محدویت های ترددی در مبادی ورودی شهرها
از جمله اقدامات موثر ستاد ملی مبارزه با کرونا می‌توان نام برد.
اما دولت بدون توجه به عواقب تمدید تعطیلی صنوف و صنایع تا 16فرودین،هیچ گونه حمایت مادی و معنوی، برای مردم در نظر نگرفت تا نگرانی برای بقا و ادامه حیات اقتصادی صاحبان و شاغلین صنایع و صنوف را بدنبال داشته است.
با به حرکت درآمدن چرخ تولید و صنعت در کشور در 16 فروردین ماه، عده ای از متخصصین بهداشتی و مفسرین و منتقدین مرفه، مخالفت علنی خود را با تصمیم وزارت صمت اعلام نمودند که از یک سو منطقی بنظر و از سویی بدلیل عدم حمایت های مالی و معنوی دولت معقولانه بنظر نمی رسد.
کارگران بی پناه و کاسبانی که از دریافت پاداش و دخل های فروش عیدانه و اعتبار خود بی نصیب مانده اند و بدون درامدی خانه نشین گشته اند و کسی سراغشان را نمی گیرد آنگاه چگونه جوابگوی هزینه های ثابت زندگی و مشاغل خود باشند؟!
سوالم از عزیزان منتقد و کارکنان دولت این است که آیا حاضر هستند بدون دریافت حقوق یک ماهشان که چند برابر یک کارگر کارخانه است، خانه نشین شوند و در مبارزه با کرونا سهیم باشند؟
ویا اینکه تنها 50درصد حقوق پایه خود را دریافت کنند و بر سر میزان حق مدیریت نکرده، اضافه کار نداشته، حق شیفت و تعطیلات نرفته هم جدل نکنند و به حداقل ها قناعت کنند؟
قشر مرفه و مفسر و دغدغه مند بهداشتی کشور نیز لحظه ای بجای صاحبان پیشه و صنایع بیاندیشند ایا عهده دار پرداخت بخشی از هزینه های سربار و ثابت کارفرمایان از قبل بیمه و اجاره بهای محل کسب کارشان در مدت تعطیلات می شوند؟
با چنین دیدگاهی بازهم موافق تعطیلی و خانه نشینی کارگران و پیشه گران و صنوف هستید؟
اما روی سخنم با دولت است، دولتی که فقط تصمیمات لحظه ای و خلق الساعه اش باعث بوجود آمدن چنین رخدادی در کشور شده است
چرا با گذشت حدود 50روز از حضور این مهمان ناخوانده هنوز بسته های حمایتی و مالی لازم را برای مردم مصوب و اجرایی نشده است ؟!
حمایت مالی دولت در این زمینه بی شک دارا و ندار نمی شناسد و حداقل 70 میلیون نفر از جمعیت کشور مستحق دریافت یارانه معیشتی قابل توجهی از سوی دولت برای عبور از دوران سخت اقتصادی کرونا می باشند.
ایا باید بازهم آهنگ غم و برتخت نشینی کویید19 و تصمیمات بدون آینده نگری و دغدغه معیشت مردم تیتر رسانه هایمان باشد فرزندی را سیاه پوش و داغدار پدری ببینیم که برای یک لقمه نان از جان خود گذشته باشد؟!

 

ایمان سرانجام

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.