به تماشا سوگند
مصطفی جوادی ـ مهر، ماه مناسبتهاست. ماه مولوی، ماه مهرگان، و دهها مناسبت دیگر به تقویم شمسی.
نیمه ماه مهر، زادروز «سپهری» است .شاعری از جنس آب و آینه. بیشک دوستداران سهراب در سراسر جهان نامش را گرامی میدارند.
شاعر طبیعتگرای کاشانی که از پاییز، بیشتر از فصلهای دیگر الهام میگرفت. شعر هایش را نقاشی میکرد و نقاشیهایش را میسرود.
در این سالها که سهراب سخت مورد توجه قرار گرفته، شاید در زادگاهش توجه چندانی به او نشده. نزدیک به نود سال از تولد، و چهل سال از جاودانگیاش میگذرد و آوازهاش جهانیشده و کتابهایش به زبانهای مختلف ترجمه شدهاست، اما در کاشان طی دو سال اخیر تنها دو سردیس از او ساختهشده و میدانی در حاشیه شهر با نام اوست.
اهل ادب، سالها پیش شاهد افتتاح موزه «سهراب سپهری» در کرمان بودند. اگر چه میشد با همکاری نهادهای مربوطه، این موزه را به کاشان انتقال داد، اما اقدامی نشد.
در مورد یادمان سهراب در مشهد اردهال و گلستانه نیز پیشنهادات در حد حرف بوده است. به شکستهشدن و تعویض پی در پی سنگ قبر او نیز باید اشاره کرد. هراز گاهی نیز بحث جابهجایی کالبد او مطرح میشود که خود داستان دیگری دارد.
آنچه مسلم است، فعلا این شاعر در امامزاده سلطانعلی مدفون است و جاذبه گردشگری منطقه محسوب میشود و هیچ تناقضی با گردشگری مذهبی و زیارت آن امامزاده عزیز ندارد، اما عملا این تقابل بهطور نامحسوس قابل لمس است.
آستان مقدس میتواند از این فرصتاستفاده کند و گام نخست را در این مسیر بردارد، و مدیران شهری نیز توجه نسل جوان به شاعر همشهریاشان را جدی بگیرند.
شاعر «مسافر»، لبریز از ناگفتههاست. نمیدانم آنروزها چرا سرود.
به تماشا سوگند
و به آغاز کلام
واژهای در قفس است.