تحلیل بازی ایران و سوریه
محمدرضا پرکاس، مربی و مدرس فوتبال در یادداشتی به تحلیل بازی ایران و روسیه پرداخته است.
متن این یادداشت بدین شرح است:
با توجه به شرایط جوی و کیفیت زمین میتوان گفت بازی با ارسالهای بلند و یا حمل توپ کوتاه و بعد، یک پاس بلند یا ارسال از جناحین، شاخصههای این وضعیت بود و در نیمه اول تنها مورد مهم مصدوم و خارج شدن دفاع وسط تیم سوریه است، به این دلیل که ستون دفاع آنها از بازی خارج شد، بازیکنی که هم قدرت سر زدن خوبی دارد و هم از شوتهای خوبی برخوردار است. مخصوصا در ضربات ایستگاهی پشت منطقه جریمه و وجود او شاید برای تیم ملی ایران در اواخر بازی خطرناک میشد، (روی ضربه ایستگاهی که بوسيله خطایی عزت اللهی روی عمر خریبین برای حریف بدست آمد) و نکته بعدی اینکه ایران برای این ضعف بوجود آمده در مرکز دفاع حریف هیچ طرح و برنامه خاصی انجام نداد و استفاده لازم را نبرد.
نگاه به بازی بیشتر از نیمه دوم بود.
اگر بخواهیم در کل تیم ملی سوریه را تحلیل کنیم، آنها با تجمع در زمین شان و ارسالها بلند برای تک مهاجم خود و یا حرکات انفرادی عمر خریبین و در 15دقیقه آخر با اضافه شدن المواس برای حرکات انفرادی، برنامه دیگری نداشتند و آنها در تمام بازی به غیر از زمانهای زدن ضربه کرنر، حداکثر با 3 یا 4 بازیکن در زمین تیم ملی ایران بودند.
در این بازی توانِ سوریه کمتر از آن بود که برای ایران خطر ساز باشد. در مقابل، تیم ایران یک نکته خیلی بارز و مثبت داشت؛ خط دفاعی خوب عمق میداد و فضا را برای تاکتیکِ ارسالهای بلند به پشت خط دفاعی را از تیم سوریه گرفته بود.
اما تیم ملی ایران می توانست با توجه به پتانسیل تیمی از لحاظ تکنیک فردی و قدرت خط تهاجمی خود، روشهای بهتری را به اجرا بگذارد و سه امتیاز بازی را از آن خود کند.
که اینجا به این نکتههای فنی می پردازیم:
اکثر توپهای بلند ایران پشت خط دفاع حریف یا بوسیله دروازبان سوریه جمع میشد و یا بوسیله دفاع دفع میگردید؛ چون فاصله خط دفاع با دروازبانشان کمتر از 25 متر بود.
بهتر بود که در این مواقع با توجه به ضعیف شدن مرکز دفاع سوریه، بخاطر مصدوميت «احمد الصالح» یک مهاجم ثابت که قدرت کنترل توپ را داشته باشد روی دو دفاع مرکزی فشار میآورد و ارسالها درست روی مدافعان ارسال میشد و آنوقت مهاجم و گوشههای ما به مهاجم نوک نزدیک شده و توپهای برگشتی را صاحب میشدند و همچنین با وجود «انصاری فر» که یک مهاجم نوک است، کمتر از جناحی ارسال داشتیم و او هم اکثرا به جناحین میرفت و عملا فشار خاصی روی قلب دفاع حریف نبود و حتی داشتن دو مهاجم ثابت هم میتوانست بیشتر فشار روی تیم سوریه بیاورد. در مجموع اگر ارسالهای بلند در عمق در دستور کار بود باید با بازیکنان بیشتری در منطقه مرکزی دفاع حریف حضور میداشتیم و به تعبیری در بازی مستقیم کم تعداد بودیم.
با تعویضهای تیم ملی ایران و آمدن امیری چپ ما بسیار روندهتر شد و به همین دلیل جناح راست ما هم آزادتر شد، ولی بهتر بود دژاگه در زمین باقی میماند و بصورت مهاجم نوک در میآمد. (همچون اواخر بازی با کره جنوبی) با توجه به خصوصیات قدرت دریافت و حفظ توپ و حتی در گیریهای هوای او، و تحلیل قدرت بدنی مدافعان حریف که بازی پر فشاری را تحمل میکردند، تیم ملی ایران میتوانست بیشتر از ارسالهای مستقیم بهره ببرد و به گل برسد، حتی پیروز میدان بشود.
نکته دیگری که در این بازی مورد استفاده خوب قرار نگرفت استفاده از ضربات ایستگاهی و استاندارد بود( با توجه به اینکه اکثر گلهای تیم ملی ایران روی ارسالها بدست آمده و میتوان گفت قدرت تهاجمی تیم در این شیوه تهاجمی است). به طوریکه بیش از 12 ضربه برای تیم ملی ایران بدست آمد ولی هیچکدام هدف دار و تمرین شده نبود و با داشتن حسینی و دیگر بازیکنان سر زن، عمده کرنرها به تیر یک ارسال شد، که به راحتی دروازبان حریف جمع کرد یا بوسیله مدافعان آنها دفع شد. در صورتی که تیر 2 آنها آسیب پذیر بود و فقط در یک مورد که میتوانست قوچانی نژاد در تیر دوم صاحب موقعیت شود و حتی ضربه سر خطرناک جهانبخش هم روی تیر دوم بود و عملا دروازبان آنها که تاحدودی مصدوم هم بود، در این صحنه جاماند و همیشه عقب رفتن برای دروازبانان سخت تر است، چه برسد با این شرایط زمین، بخصوص در منطقه شش قدم سوریه .
همانگونه که میدانیم با ابن شرایط زمین، بازی هوایی بهترین سلاح تاکتیکی میباشد.
نکته دیگر اینکه ایران در جناحینِ حریف، کمتر کارهای ترکیبی انجام میداد و حتی سوریه این کار را بیشتر انجام داد ولی بدلیل قدرت و انسجام خط دفاعی تیم ملی، تاکتیک آنها جواب نداد. اگر تیم ملی ایران این کار را به اجرا میگذاشت به راحتی بیشتر از یک خطر گل (ضربه سر جهانبخش) میتوانست داشته باشد. حتی موجب بدست آوردن خطاهای نزدیکتر به منطقه جریمه تیم سوریه و یا گرفتن پنالتی با نفوذ به 18 قدم حریف.
تیم ملی ایران میتوانست در نیمه دوم با توجه به عدم قدرت سوریه و انسجام و قدرت دفاع میانی خود با سیستم 3.5.2 بازی را ادامه دهد.
در مجموع نظم دفاعی تیم ملی ایران و رونده بودن مدافعان کناری، برجسته بود و خط هافبک ایران بازی قدرتی قابل قبولی را در میانه میدان به اجرا گذاشت.
سوریه به هر دلیلی قدرت و توان لازمه را برای رسیدن به دروازه تیم ملی ایران نداشت.
سیستم تیم ملی ایران در اکثر دقایق بخصوص نیمه دوم 4.1.4.1 بود و تیم ملی سوریه 4.5.1 و گاهی 3.6.1 بازی کردند.