حضور جریانساز در فضای مجازی
صادق صدقگو: ابراهیم خدابنده عضو سابق شورای ملی مقاومت سازمان مجاهدین خلق (منافقین) در مستند ترور سرچشمه (بازخوانی حادثه ترور شهید بهشتی به کارگردانی محمدحسین مهدویان) با اشاره به سخنان مسعود رجوی مبنی بر فرستادن نفوذی به دستگاهها و ارگانها مختلف (در سالهای نخست پیروزی انقلاب) می گوید: «نفوذیهای ما هرجا که توانستند تاثیر گذاشتند مثل دفتر رئیس جمهور بنی صدر و هرجا که نتوانستند تاثیر بگذارند منفجر کردند مثل دفتر حزب جمهوری» و«سازمان به شدت بنی صدر را از دکتر بهشتی می ترساند و یه فوبیایی در بنی صدر ایجاد کرده بود که به شدت از بهشتی وحشت داشت»
سازمان مجاهدین خلق (منافقین) در حال حاضر نه توان اقدام موثر نظامی (تروریستی) در داخل کشور را دارد و نه می تواند افرادی موثر را به صورت نفوذی در سیستم اداری و اجرایی کشور بگمارد اما علی رغم اینکه ریشههای حضور فیزیکی شان در داخل کشور قطع شده است، سعی دارد تا همچنان بر فضای سیاسی و تحولات داخلی ایران اثرگذار باشد و بر این مبنا، برای رسیدن به اهداف شوم خود از هیچ تلاش خیانتآمیزی فروگذار نمیکند. اهدافی که همچون گذشته، بر محور تبدیل فضای مفاهمه و گفتگو به مشاجره و مجادله پیگیری و در این راستا «رسانه» و «فضای مجازی» در دسترس ترین ابزار برای آنها محسوب میشود.
انتشار تصاویری از کمپ سازمان مجاهدین خلق در کشور آلبانی و فعالیت عوامل آنان در قالب یگانهای سایبری، موید آن است که اعضای این گروهک تروریستی، تحرکات خویش را به گونه دیگری سامان بخشیده اند. تحرکاتی که یکی از آنها ایجاد «حساب کاربری» با اسامی اشخاص غیر واقعی و فعالیت گسترده در فضای مجازی است.
به عنوان مثال دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا در سال 2018 در تکاپوی خروج از برجام و به دنبال راهی برای غلبه بر فشارهای مخالفان خود بود. کاخ سفید مدعی شده بود که توافق هستهای موجب افزایش بودجه نظامی ایران شده است. سالزادور ریزو و مگ کلی، خبرنگاران روزنامه واشنگتن پست از کاخ سفید درخواست کردند که مدرکی برای این ادعای خود ارائه کند و مقامات آمریکا در پاسخ، به مقاله ای در سایت فوربز استناد کردند که توسط شخصی با نام حشمت علوی نوشته شده بود.
فردی با بیش از 52 هزار دنبال کننده در توییتر که چندی پیش مشخص شد که وجود خارجی ندارد و حسن حیرانی از اعضای بلندپایه جداشده از سازمان مجاهدین خلق در این رابطه به پایگاه خبری «اینترسپت» گفت: «این شخصیت جعلی توسط گروهی از افراد مجاهدین در آلبانی مدیریت میشود.» رضا صادقی، یکی دیگر از اعضای سابق این سازمان نیز در ارتباط با فعالیت های خود در این سازمان گفته بود: «ما همیشه در حال ساختن داستان های جعلی و انتشار آن ها در بین رسانه های خارجی و ایرانی بودیم. در کمپ اشرف، کامپیوترهایی برای انجام عملیات های اطلاعاتی آنلاین وجود داشت. در طول سال های بعد، فعالیت ما با ظهور پلتفرم هایی همچون فیسبوک و توییتر گسترش پیدا کرد».
شرایط تحمیلی و اجبار زمانه، باعث تغییر مقطعی در سیاستهای این سازمان تروریستی و اتخاذ تصمیمی تاکتیکی در ایجاد «مرکز پروپاگاندای آنلاین» به جای «پادگان نظامی» شده است. تصمیمی که به تبع آن، مردان و زنان کهنسال مجاهد در پشت مانیتوری در کمپ تیرانا نشسته و با «شخصیتسازی» و در پوشش اکانتهایی دروغین، نقابی بر چهره دارند تا از موج نفرت عمومی عبور کنند. آنگاه با دروغ پردازی و داستانسرایی به سوی هدف حرکت کرده تا شاید رویاهای دست نایافته خود را تعبیر و در باور خود «فروغ جاویدان» دیگری بیافرینند!
در دنیای امروز، بیش از آنکه خشونت، عصبیت و خونریزی، زمینه مناسبی برای تبلیغ و ترویج فکری تلقی شود، ژست خبرنگاری و پوششهایی همچون امور خبری و رسانهای، اثرگذاری بیشتری بر جامعۀ هدف دارد. پوشش تحت عناوینی شرافتنمندانه که روشنگری را رسالت خود میداند و دغدغهای جز صلح و اصلاح در جامعه است. بر این اساس، جماعتی که تا چندی پیش با لباسهای نظامی متحد الشکل در مراسم صبحگاه پادگان اشرف از مقابل «تصویر» برادر مسعود شان رژه می رفتند و پای بر زمین میکوفتند، امروز وظایف و اهداف سازمانی خود را نه با تفنگ و فشنگ در جنگ نظامی که با توییت، کامنت و استوری در جنگ سایبری پیگیری میکنند.
منافقین، سالها استفادۀ میلیشیا از «رسانه» را تهدیدی برای تحقق برنامههای نظامی خود میدانستند و نیروهای مجاهد صرفاً میتوانستند اخبار و تفسیر آن را به صورت محدود آن هم از تریبون رسمی و داخلی سازمان دریافت کنند. اما امروز فضای مجازی را فرصتی برای پیشبرد اهداف خود یافته و «میلیشیا» را به این سو گسیل داشته اند.
آنها بالاخره به این تشخیص رسیدند که تحولات جهانی بر محور «رسانه» شکل گرفته و میگیرد و این موجود زنده و پویا، نقشی فراتر از واسطۀ عینی و عملی در برقراری جریان ارتباط و پیام رسانی به مخاطب بر عهده دارد. نقشی که با پیدایش رسانههای نوین، فناوریهای عصر جدید و گسترش روزافزون آنها، آسانتر از گذشته میتواند افکار عمومی را مدیریت و اهداف و وظایف از پیش تعریف شده را محقق کند.
نوعی فرصتشناسی و موقعیت سنجی که نشان دهنده اذعان آنان به قدرت رسانه و اثربخشی فضای مجازی است اما متاسفانه برخی در داخل کشور، همچنان فضای مجازی را بلای جان بشریت و تهدید بزرگی برای ملت میدانند. تهدید و بلایی که صرفاً با محدودسازی «سالم» میشود و علیرغم سخنان مکرر مقام معظم رهبری مبنی بر «بيعقلي دانستن بستن فضای مجازی» ، تاکید بر «حضور جریانساز در فضای مجازی» و بهرهبرداری از آن به عنوان «ابزار مقابله با دشمن»، همچنان برنامهای اجرایی و عملیاتی، اثربخش و فراگیر در این حوزه تدوین نشده است.
فقدان فرهنگسازی و برنامهریزی داخلی به منظور حضور موثر و آزاد در فضای مجازی و در جا زدن از یک سو و برنامهمحوری جریانهای برون مرزی در این عرصه و پیشروی آنها از سویی دیگر، راهی جز تاکید بر لزوم ایجاد محدودیتهای بیش از پیش در فضای سایبر را فرا روی برخی از مدیران نگذاشته است.
راهی که می توان سخنان اخیر عبدالعلی علیعسگری رئیس سازمان صدا و سیما را به منزلۀ آتش تهیهای به منظور زمینه سازی این اقدام تلقی کرد: «۸۰ درصد محتوای فضای مجازی مستهجن است!» و موضعگیری ابوالحسن فیروزآبادی دبیر شورای عالی فضای مجازی و رئیس مرکز ملی فضای مجازی ایران علیه استفاده از سایت جستجوگر «گوگل» را هم آغازی برای اعمال این محدودیتها.
و بیراههای ساخته و پرداختۀ همین بی برنامگیها و سرگشتگیها که باعث شده است از مسیر آن، همان نفوذیهای پوششدار و برانداز، هر از گاهی جامعۀ جهانی و ما را در فضای مجازی به ناکجا آباد ببرند!
دگرگونی شیوههای اطلاع رسانی و به تبع آن تحولات سیاسی روز دنیا با بهرهگیری از فضای مجازی (مانند بهار عربی در منطقه خاورمیانه)، خط بطلانی بر شلختگی و روزمرگی در این حوزه خصوصاً نگرش محدودیت محور است. نگرشی که هنوز بعد از 40 سال به این آرمان و آرزوی بنیانگذار جمهوری اسلامی باور عمیقی ندارد تا برای عملیاتی شدن آن برنامهریزی منظم و دقیقی انجام دهد: «امیدواریم که بشر به رشدی برسد که مسلسل ها را به قلم تبدیل کند.»
.
** این یادداشت در پنجشنبه 27 تیرماه در روزنامه شرق منتشر شده که متن کامل آن در اختیاز مشکات آنلاین قرار گرفته است.