در مدح مدیحی
«مصطفی جوادی»، مدیر روابط عمومی و امور بین الملل دانشگاه علوم پزشک:
تصور کنید یک شب تابستانی 50 سال پیش را، در پس سرداب یک خانه قدیمی یا در پشت بام کاهگلی وقتی عقرب کودکی کاشانی را نیش میزد در آن محلهای که اورژانس و درمانگاه به شکل امروزی نبود پدر ومادر، کودک مجروح را سراسیمه به مطب که نه منزل دکتر مدیحی میرساندند.
پزشک خنده روی کاشانی در هر ساعتی از شب در را میگشود و با منش و اخلاقش ابتدا آرامش را به بیمار و همراهانش هدیه میکرد سپس به طبابت میپرداخت.
خانه دکتر مدیحی در طول 50 سال خانه نبود، مطب هم نبود، بیشتر شبیه درمانگاه یا اورژانس محله قدیمی شهر بود که در هر ساعت از شبانه روز بیماران را میپذیرفت و به آنان خدمت میکرد.
دکتر مردممدار، در طول این سالها بیش از آنکه به فکر مال اندوزی باشد، به جیب مشتریانش فکر میکرد و بعد از ویزیت بیماران بیبضاعت سرش را پایین میانداخت تا بیمار خجالت زده نشود.
مدیحی نرخ تعیین نکرد، در منطقه خاص شهر مطب باز نکرد او بعد از قسم پزشکی تصمیم گرفته بود با مردم و در میان مردم باشد و در همان محل و در بین همان مردم ماند تا دنیا را ترک کرد.
دوستانی داشت (بهتر از آب روان) از سهراب سپهری تا تک تک مردم شهر و (تکه نانی و…) و سهراب هر وقت به دنبال (خانه دوست) میگشت حتما به خانه دکتر میرسید.
امروزه باید دکتر مدیحیها را مدح کرد. پزشکان شرافتمندی که پزشکی را با مال اندوزی برابر نمیدانند و تخصص خود را در مسیر در آمد قرار ندادهاند و بیشتر با روح بیمار سر و کاردارند تا ….
در این چند روز به بیماران بیدکتر فکر میکنم که اگر بیمار شدند باید زنگ خانه کدام دکتر را بزنند که در را باز کند و حالشان را خوب کند؟ یقین دارم امثال دکتر مدیحی ها در کاشان کم نیستند اما کجا هستند و چرا مردم آنان را نمیشناسند؟