دوباره ای کاش می گوییم؟
محمد علی خرمی : امروز خیلی اتفاقی از مطب یکی از پرشکان عفونی کاشان سر در آوردم. فرصت را غنیتمت شمردم تا راجع به وضعیت کرونا از او بپرسم.
از پشت آن ماسک فقط چشمانش پیدا بود. نگاهی کرد و گفت: یکی دو هفتهیی که مردم رعایت کردند اوضاع خیلی خوب شد اما متاسفانه از وقتی که همه چیز برایشان عادی شده دوباره مراجعات کرونایی زیادی داشتهایم و تا وقتی هم که رعایت نکنند اوضاع خوب نمیشود.
قطعا هیچ کدام از آدمهایی که با بیماری کووید 19 به این مطب مراجعه کردهاند دلشان نمیخواسته که به این ویروس مبتلا شدند. آنها یا چوب بیاحتیاطی خودشان را خوردهاند یا قربانی بیاحتیاطی دیگران شدهاند؛ و تلخترین قسمت داستان همینجا است.
اگر کمی در رفتارمان دقت کنیم میبینیم که خیلی زودتر از این حرفها و خیلی راحت میتوانستهایم به حضور بیماران کرونایی در مطبها و بیمارستانها و غسالخانه دارالسلام پایان دهیم و این کار را نکرده ایم.
مثلا چه اشکال دارد وقتی به بانک، داروخانه، سوپرمارکتی، نانوایی و غیره می رویم فاصله را با نفرات جلوی حفظ کنیم؟
آیا خیلی سخت است که در مکانهای کوچک بیرون بایستیم تا نفر جلوی خریدش را انجام دهد و بعد ما وارد شویم؟
آیا جان انسانها ارزش آن را ندارد که فروشندههای ما در طول روز ماسک بزنند؟
چرا فکر می کنیم همدردی با خانواده متوفی این است که حتما در خانه او جمع شویم و دو دستی او را در آغوش بگیریم؟
چرا فکر می کنیم اگر در این شرایط برای میت تشییع باشکوه یا مراسم نگیریم او چیزی کم دارد یا آمرزیده نیست؟
آیا بهتر نیست اگر قرار است برای قرار دل خودمان هم به آرامستانها برویم به جای پنج شنبه، در طول هفته و با رعایت نکات بهداشتی برویم؟
در روزهایی که در سر هر کوچه و خیابانی یک حجله برپا شده بود عزیزی می گفت: «ای کاش قبل از اینکه این همه حجله روشن شود ما به خطر کرونا پی برده بودیم.»
امیدوارم روزی نرسد که دوباره آن ای کاشها تکرار شود. دکتر می گفت اگر مردم رعایت نکنند….