سنگ میشویم؛عادت میکنیم
فاطمه سادات سیدی: از مهارتهای بزرگی که در این سالهای زندگی در تهران بدست آوردهام این است که توی ماشینم بنشینم و همراه با دیدن فیلم واقعی تکون خوردن یک بچه بین زبالههای کنار خیابانها تخمهام را بشکنم و پوستهاش را تف کنم بیرون و یا با نشستن توی پارک و خوردن غذا همراه خانواده تصویر بچههای فقیر و لاغری را ببینم که دستشان را جلویم دراز کردهاند و فقط پول میخواهند…
و یا با دوستانم قدم بزنم و بخندم بی توجه به بچه ای که التماس میکند دعا بخرم
و نوشیدن آب هویج خوشمزه ام با دیدن معتادین تزریقی …
این روزها آب خوش به راحتی از گلویم پایین میرود…
در تهران مهارتهایم خیلی زیاد شده…
مهارتهای خیلیها هم زیاد شده…
مهارتهایی که نه با دیدن عکسهایش بهدست میآید و نه با خواندن نوشته در این باره و نه با دیدن فیلم؛ بلکه تنها و تنها با دیدن هر روزهاش آن هم به صورت واقعی و بدترین شکل ممکن و لمس آن از نزدیک بهدست میآید…
روزی از داشتن این مهارتها میترسیدم اما الان از این میترسم که روزی دست بچهام را بگیرم و توی خیابانهای تهران برایش بستنی بخرم…