فسادستیزیِ بدونمرز
صادق صدقگو: مهندس محسن صفاییفراهانی میگوید «بردارهای فساد همجهت شده است.» و انگار ریشهٔ این سرطان تا ناکجاآباد رفته است.
روزی نیست که در رسانهها از احضار، دستگیری یا حتی فرار این و آن نخوانیم و نشنویم. متهمان در شغل، ردهٔ مسئولیتی و یا گرایش سیاسی خاصی خلاصه نمیشود و از آقازادهها (یا همان ژن خوب) تا فلان مدیرعامل و نماینده مجلس را در بر میگیرد.
اینها همان ترامپ های کوچک داخلیاند که اتحادشان در ویژه خواری و فساد اقتصادی میتواند همچون موریانهای کشور را از درون تهی کند (و شاید کرده است!) و یا مثل مورچگانی با «اتفاق»شان «شیر ژیان را بدرانند پوست.»
اینکه علل فساد چه بوده و عوامل آن چیست یا ریشه اوضاع کنونی را باید در کِی و کجا جستجو کرد، بحثی تخصصی و کارشناسی با ابعاد پیچیدهٔ امنیتی است. حتی اینکه برخوردهای قضایی و پیگیریها تا کجا ادامه خواهد داشت و خط قرمزی دارد یا خیر، نیز موضوع دیگری است.
سخن از مبارزهٔ اثرگذار با فساد اقتصادی و مقابلهٔ بدون مسامحه و بیتعارف با مفسدین است. مبارزهای که حریم ممنوعه و خطوط قرمز ندارد و مرد میدان میطلبد.
سالهاست که بعضی از افراد عملکرد مرحوم حجت الاسلام و المسلمین خلخالی در سالهای نخست پیروزی انقلاب را در راستای تثبیت نظام دانسته و ستودهاند و برخی نیز اقداماتش را خلاف آرمانهای انقلاب تلقی کرده و منتقد جدی او هستند. کارنامهای پرحاشیه و چالشی که موافقان و مخالفان خاص خود را دارد.
نه به دنبال تمجید و قدیسسازی از وی و یا تخریب دیگران هستم و نه تصمیمی بر ترویج خشونت دارم. اما با همه این احوال، آیا اوضاع کنونی کشور «صادق خلخالی» دیگری را نمیطلبد که به دور از نمایش و شعار زدگی – و البته بدون خطا و سیاسیکاری – فساد و مفسد را ریشهکن کند تا کشور به لحاظ اقتصادی به سامان شده و جامعۀ به آرامش روانی برسد؟!
آیا هر نوع مبارزه و واکنشی دیگر در برابر کنشهایِ بدونمرزِ این بُردارهایِ همجهت، محکوم به استیصال و شکست نیست؟
بُردارهایی که نهتنها معنا و مفهوم را از اعداد و ارقام ربودهاند که فساد را به سوی نهادینهشدن هدایت میکند و فسادی که امید مردم و آرمانهای پدرانِ ما را به مسلخ کشانده و کشور را به پرتگاه ناکارآمدی خواهد برد.
شرح عکس:
سخنرانی مرحوم خلخالی
اوایل پیروزی انقلاب.
کاشان. دبیرستان امام خمینی (ره)