«ما و متون مقدس» در پایتخت کتاب ایران

امیرحسین ایزدپناه: انتخاب کاشان به عنوان پایتخت کتاب ایران در سال جاری، می تواند نویدبخش روزها و اتفاقات خوب برای اهالی فرهنگ و اندیشه باشد.

حضور « مصطفی ملکیان » در کاشان، یکی از این اتفاقات خوشایند بود که یک عصر پنجشنبه دلپذیر برای علاقه مندان به اندیشه های وی را رقم زد.

حضور چشمگیر همشهریان علاقه مند به مباحث نواندیشی دینی و معنوی، در مجموعه ساربوک، بعد از مدت ها نشاط و پویایی جدیدی به وجود آورد.

موضوع صحبت های ملکیان، «ما و متون مقدس» بود. صحبت های وی حدود یک ساعت به طول انجامید و بعد از پایان برنامه هم، حدود 45 دقیقه پرسش و پاسخ انجام شد.

بین این دو برنامه، دکتر مدنی، از اساتید دانشگاه کاشان، صحبت های کوتاهی در تبیین و ستایش شخصیت و اندیشه استاد ملکیان برای حاضران بیان کرد.

صحبت های مصطفی ملکیان ، همچون همیشه دسته بندی شده، ساده و در عین حال عمیق و کاربردی و همراه با مثال های ملموس بود. چکیده ای از صحبت های ایشان با موضوع «ما و متون مقدس» را می خوانیم:

صحبت را با چند پرسش اصلی شروع می کنیم: آیا انسان های قرن 21 باید کاری با کتاب مقدس داشته باشند یا خیر؟ و آیا کتاب مقدس همچنان کارکرد و کارایی دارد؟ چه نوع کارایی؟ و رویکرد ما به آن ها باید چگونه باشد؟

برای پاسخ به پرسش فوق، نیاز به چند مقدمه داریم:

1) حقیقت طلبی آدمی، اقتضایش این است که هر جا حقیقتی یافت، نسبت به آن حقیقت کشف شده، التزام نظری و عملی کامل داشته باشد.

2) حقیقت، تاریخ و جغرافیا ندارد؛ همینطور زمان و مکان.

یعنی مهم نیست کاشفان حقیقت در روزگار باستان بوده اند یا جدید، شرقی بوده اند یا غربی و… . در واقع اگر ما حقیقت را محدود کنیم، یعنی حقیقت جو نیستیم.

به نقل علی بن ابی طالب: حکمت، شتر گمشده ی مومن است؛ هر جا آن را یافت، افسارش را می گیرد.

 

3) همه ی حقایق در جهان، از این نظر که حقیقت هستند، ارزشمندند ولی به لحاظ اینکه چقدر در زندگی عملی موثر هستند، درجه بندی هم دارند.

مراد از تاثیر این است که وقتی مکشوف می شوند در زندگی عملی و محسوس، تاثیر مثبت می گذارند.

یعنی باید بررسی کنیم یک حقیقت قبل از اینکه سوالش به ذهن خطور کند، و هنگامی که به جواب رسید، و هنگامی که جواب آن فرق کرد، آیا در زندگی عملی موثر است یا خیر؟

اگر موثر است پس حقیقت ارزشمندی است.

 

4) زندگی ما محدود است؛ به لحاظ طول عمر، نیروها و استعدادهای درونی و فرصت های بیرونی؛ اما تعداد سوالات بی نهایت است.

پس باید در انتخاب سوالات دست به گزینش بزنیم.

ملاک ما برای گزینش هم باید همان نکته ی قبلی یعنی میزان تاثیر در زندگی باشد.

در باب سوالاتی که برای ما مهم نیست، باید به قول فرزانگان قدیم، حکمت «به من چه» را در پیش بگیریم.

 

5) در میان دانش هایی که بشر در طول تاریخ کسب کرده و توسعه داده، پنج دسته از دانش ها هستند که سوالات موثر در زندگی را باید در لابلای آن ها پیدا کنیم.

البته هرچه در این پنج حوزه هست، به زندگی ما ربط ندارد ولی هر چه به زندگی ما ربط دارد در این پنج حوزه یافت می شود.

این پنج حوزه عبارتند از: بعضی از شاخه های فلسفی، روان شناسی، ادبیات جهانی مثل شعر و رمان، عرفان، و دین.

و اینجاست که با متون مقدس سر و کار پیدا می کنیم.

با توجه به این مقدمات، سراغ نکته ها و مطالب اصلی می رویم:

اگر کسی بگوید که به چیزهایی که قبلاً گفته شده، مثلا فیلسوفان یا عارفان یا ادیبان گفته اند توجه ندارم، حرف ابلهانه ای زده است.

همینگونه است بی تفاوتی نسبت به بنیانگذاران مذاهب مختلف.

نمی توانیم انکار کنیم که آن ها انسان های بزرگی بوده اند.

اینکه در نسل های جدید، در سطح جهانی عموماً و در سطح داخلی خصوصاً، بعضاً گریز از متون مقدس دیده می شود، به صلاح خود گریزنده نیست و همانطور تعصب و پیش داوری مثبت نسبت به متون مقدس هم خوب نیست.

 

در این جا و با توجه به اندیشه های «سیمون وی» اندیشمند فرانسوی، به موضوع «توجه» اشاره می کنم.

سیمون وی، می گوید خدا هرگز به ما نخواهد گفت که چرا همه ی سخنان فلان فیلسوف یا بنیانگذار دین یا عارف را قبول نکردی! زیرا سخن و اندیشه باید با مجموع قوای ادراکی سازگار بیفتد تا قبول شود.

همچنین خدا نمی تواند بگوید که چرا سخن آن ها را فهم نکردی! زیرا میزان قدرت فهم همه ی انسان ها برابر نیست.

ولی خدا می تواند بگوید که چرا به آثار فلانی، «توجه» نکردی.

به گفته ی سیمون وی، همانطور که منابع طبیعی و نباتات و جانوران و… نعمت های خدادادی هستند، فیلسوفان، شاعران، عارفان و بنیانگذاران دین نیز نعمت های طبیعی هستند و بنابراین بزرگترین وظیفه ای که انسان نسبت به خدا دارد، «توجه» است.

انسان بعد از توجه به یک اثر، یا آن را فهم نمی کند که اشکالی هم ندارد، یا آن را فهم می کند ولی عقلش نمی پذیرد که این هم اشکالی ندارد، یا اینکه آن را فهم می کند و عقل هم می پذیرد، و بنابراین باید نسبت به آن التزام نظری و عملی داشته باشد.

البته این بدین معنا نیست که تمام متن مقدس را تمام و کمال قبول کنی و خدا هم از ما نمی خواهد.

بنابراین نباید بگوییم که ما از اساس از عرفان، ادبیات، فلسفه، دین و… صرف نظر کرده ایم زیرا در این صورت خودمان را از حقایق عالم محروم کرده ایم.

 

موضوع دیگر این است که اگر بخواهیم رجوع به متون مقدس، مثمر ثمر باشد، باید سه ویژگی را لحاظ کنیم:

1) نباید فرض کنیم که هر چه حق است، همه در یک متن مقدس آمده است؛ بلکه برخی حقایق در آثار دیگر یافت می شود.

سخن منسوب به پیامبر اسلام که : اطلبوالعلم ولو بالسین، می تواند شاهدی بر این نکته باشد.

2) نباید فرض کنیم هر چه در این متون مقدس است، حق است؛ بلکه باید ببینیم آیا عقل و وجدان اخلاقی می تواند آن را قبول کند یا خیر.

برخی از اسلام شناسان، کتاب هایی به نام «جواهر القرآن» داشته اند مثل غزالی؛ یعنی سعی می کرده اند گوهرهای قرآن را از صدف های پیرامون آن جدا کنند.

البته سخن من از این هم فراتر است.

3) با دو فرض فوق، به این نتیجه می رسیم که با داشتن یک کتاب مقدس، از داشتن کتاب مقدس دیگر، و حتی متون دیگر، بی نیاز نیستیم.

 

موضوع بعدی این است که بعد از مواجهه ی حقیقت طلبانه و با پذیرش رویکردهای فوق، به متون مقدس، سه مدل آدم می تواند ساخته شود:

1) انسان هایی که به این نتیجه می رسند اگر بخواهیم به واقعیت نهایی عالم وجود یعنی خدا برسیم باید یک نظافت روحی و تطهیر اخلاقی درونی پیدا کنیم؛ و کتاب مقدس به من می گوید که روحم را چطور تطهیر کنم.

این سخن منتسب به پیامبر اسلام که «انما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق» می تواند اشارتی به این موضوع داشته باشد.

2) انسان دوم، انسانی است که تمام هستی را به یک چشم ببیند؛ یعنی بگوید در دنیا زشتی و زیبایی، خوب و بد، آلوده و پالوده و… وجود ندارد.

زیرا فاصله ی هر عددی با بی نهایت، با فاصله ی هر عدد دیگری با بی نهایت، به یک اندازه است.

بنابراین کتاب مقدس به ما می گوید همه اجزاء هستی به یک اندازه از خدا فاصله دارند و همه به یک اندازه از زیبایی و پیراستگی برخوردارند و این ما هستیم که گاهی معیارهای خودمان را ملاک قرار می دهیم و قضاوت اشتباه می کنیم.

این نوع دیدگاه، یکسان انگاری آرمانی و نهایی را برای انسان پدید می آورد. سخن منتسب به زینب که «و ما رأیت الا جمیلاً» می تواند شاهدی بر این موضوع باشد.

 

3) دسته سوم انسان هایی هستند که می گویند ما هنوز زشت و زیبا و خوب و بد را داریم و می بینیم ولی با همه مهربانی می کنیم.

مهربانی خوب ها را خوب تر و بدها را تبدیل به خوب می کند.

این تلقی از متون مقدس، همان چیزی است که بودا و عیسی می خواستند. اما اگر حاصل مواجهه ما با متون مقدس این شد که من و اندکی از مردم جهان بر حق هستیم و بقیه باطل هستند، به اشتباه رفته ایم.

نمی توان باور کرد که خدا که واجد علم مطلق، قدرت مطلق و خیرخواهی مطلق است، کتاب های مقدس و بنیانگذاران دین را فرستاده باشد تا حاصل آن این باشد که آدمیان خط کش های خود را پررنگ تر کنند و بگویند فقط کار خودشان درست است و بقیه باطل است.

ما باید بعد از خواندن پیام کتاب مقدس، از نظر روحی به خدا نزدیک شویم وگرنه مواجهه ما ناقص یا خطا بوده است.

[QR size=”200×200″ link=”yes”]«ما و متون مقدس» در پایتخت کتاب ایران[/QR]

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.