نعمتی مجهول

صادق صدقگو:

خبر کوتاه بود و تعجب برانگیز و تکان دهنده.

خبری که برخی سایتهای خبری مثل بی بی سی نیز نتوانستند از کنار آن به سادگی بگذرند: «مرگبارترین تیراندازی تاریخ آمریکا»

در حادثه تروریستی یکشنبه شب (اول اکتبر) که مهاجمی مسلح به سوی مردمی که در یک فستیوال موسیقی در شهر لاس وگاس شرکت کرده بودند تیراندازی کرد و حدود 60 نفرکشته و بیش از 400 کشته به جا گذاشت که حال بعضی از مجروحین نیز وخیم گزارش شده است.

حادثه ای که نشان می دهد علی رغم همه انتقادات و گلایه ها (به حق و یا ناحق!) شکر گذاری نعمت بزرگ به نام «امنیت عمومی» که ثمره تلاش نیروهای نظامی، انتظامی و امنیتی کشور است، امری است که در نگاه اکثر ما مغفول مانده است.

شاید که نه، قطعاً برخی کشورها در بعضی فاکتورها و موارد از کشور ما پیش تر و جلوتر هستند. پیشرفتی که به هزار و یک دلیل اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی وابسته است که تحلیل آنها در این مقال نمی گنجد.

اما اگر اندکی اخبار وقایع جاری در همین کشورها را پیگیری کنیم یا حتی مثلاً به برخی کشورهای مدعی و همسایه کشورمان مثل ترکیه سفر کنیم این «نعمت امنیت» بیشتر برایمان شفاف و روشن می شود.

در کشور شاخصِ اوراسیایی (بین آسیا و اروپا) یعنی ترکیه و در شهر استانبول که پایتخت توریستی آن محسوب می شود، غیر از گیت خروجی فرودگاه آتاتورک استانبول، از ورودی مترو و یا مراکز خرید تا ورودی مراکز تفریحی و توریستی و تاریخی، باید از گیتهای مخصوص امنیتی که در ایران تنها در ورودی مراکز حساس و مهم مثل فرودگاه ها، وزارتخانه ها، مجلس شورای اسلامی و… وجود دارد، عبور کنی. یعنی کیف، موبایل، کمربند و کلیه لوازم شخصی ات را روی نوار نقاله گذاشته تا با سیستمهای مخصوص توسط مامورین امنیتی چک شود و خودت نیز بعد از بازدید بدنی کامل، از محلی که مجهز به سیستم های امنیتی است وارد مجموعه شوی.

یا مثلاً ساعت کاری کلیه مغازه ها حتی مراکز خرید در استانبول تنها تا ساعت 22 (10 شب) است.

این نوع برخورد شاید برای مردم آن کشور، نشان دهنده تاکید بر رعایت نظم و انضباط عمومی باشد اما برای ناظری بیرونی مثل ما که چند روزی در بعنوان مسافر در ترکیه هستیم و شرایط کلی آنجا را با کشورمان مقایسه می کنیم (که در شهرهای ایران مغازه ها بدون هیچ گونه محدودیتی، بعضاً بصورت شبانه روزی مشغول خدمت رسانی به مردم هستند)، مؤید مسائل و مباحثی دیگر است.

مؤید مباحث و وقایعی که هر روز در بین اخبار سایر کشورهای جهان می خوانیم و یا می شنویم اما در بین این خبرها، نامی از ایران شنیده نمی شود!

برقراری «امنیت ملّی» در کشوری مثل ایران اتفاقی نیست. شاید برای برخی از تحلیلگران یا حتی بعضی  از مردم کشورمان، جای شگفتی باشد چگونه ایران که در منطقه ای پر آشوب و کشورهای بحران زده قرار دارد، متاثر از تروریسم نگشته و مردم می توانند در کمال آرامش و امنیت به زندگی روزمره خود بپردازند و شاهد انفجارها یا حملات تروریستی مانند آنچه در بیروت، دمشق، کابل، بغداد، آنکارا، استانبول، پاریس، لندن، بروکسل و لاس وگاس است، نباشند.

به نظر نگارنده، سیستم نظامی و امنیتی-اطلاعاتی ایران سالها پیش خطر تروریسم و گروه های افراطی و تکفیری را احساس کرده و تمامی زیرساخت های لازم برای مقابله با آنها را در مرزها و همچنین در داخل کشور ایجاد کرده است و اگر غیر از این بود، ایران نیز مانند سایر کشورها آسیب های جدی از تحرکات و اقدامات تروریست ها می دید. افغانستان و پاکستان در شرق و عراق در غرب و سوریه نیز در همجواری عراق، به بهشتی برای حضور تروریست ها تبدیل شده و در میان این کشورها، این ایران است که به عنوان لنگر ثبات و امنیت در این منطقه قرار دارد.

رویدادها و مسائلی مثل آنچه در خصوص ترکیه اشاره شد و یا اتفاقات و حوادثی مثل حادثه اخیر لاس وگاس، نشان می دهد آن مدینه فاضله و دیار رؤیایی که به قول معروف از «همه چیز تمامی» در «آن ور آب» در ذهن ما شکل گرفته است، فرسنگها با حقیقت فاصله دارد.

فاصله ای معنادار و غیر قابل چشم پوشی! آن هم بر مبنای نعمتهای ارزشمندی که حتی اگر بصورت مقطعی از انسان سلب شود، ارزش آن به خوبی مشخص خواهد شد.

و این مصداق حقیقی حدیث شریف نبوی(ص) است. آنجا که می فرمایند: «دو نعمتند که قدرشان مجهول است: صحت (سلامتی)، امنیت‏.»

1 نظر
  1. علی مصلحی می گوید

    ‌اگرچه در این متن ذکر از سابقه فعالیت سیاسی آقای صدق‌گو به عنوان معاون ستاد تبلیغاتی آقای دکتر روحانی در کاشان نشده، ولی با توجه به آن‌که کانال تلگرامی مشکات آنلاین برای معرفی این یادداشت، این وجه از شخصیت ایشان را برجسته مطرح کرده بود، بنابراین بخشی از نقدم را متوجه این وجه از شخصیت ایشان می‌کنم و بعد از آن‌که تایید می‌کنم حضرت ایشان در امنیت کامل شغلی و مالی و معنوی و سیاسی و اجتماعی هستند و آنرا بدون شک باید مدیون نیروهای نظامی و لانتظامی عزیز ما باشند، اما آیا ایشان به‌عنوان معاون ستاد آقای روحانی، پرداختن به این‌که فردی با مدرک تحصیلی کارشناسی ناقص از دانشگاه آزاد اسلامی، بدون طی‌کردن خدمت وظیفه عمومی، بدون سابقه اجرای موثر و مفید و حتی با سابقه اجرایی منفی، ناگهان سمت مدیرکلی در یک سازمان معظم در ایران می‌گیرد، و نوشتن یادداشتی در این می‌ورد نمی‌توانست و نباید اولویتی برای ایشان داشته باشد؟
    آیا تمام کم‌کاری‌های آقای روحانی پس از انتخاباتی که آقای صدق‌گو معاون ستاد تبلیغاتی آن در کاشان بوده، را با برجسته‌کردن امنیت ملی که اهم آن‌را مدیون دیگر نیروهای و بخش‌های نظام هتسیم، را می‌توان پوشش داد و از زیر بار پاسخ‌گویی شانه خالی کرد؟
    از همه این‌ها گذشته آیا در این شهر که آقای صدق‌گو به عنوان یک شهروند اولا و یک روزنامه‌نگار دوما زندگی می‌کنند، شهروندان هیچ مشکلی نداشتند که شایسته نگاه تیز بین ایشان و نوشتن یادداشت برای آن باشد؟
    گمان می‌کنم کسی که خود مفتخر به داشتن حرفه شریف روزنامه‌نگاری می‌کند، بدون برگزاری آیینی خاص سوگندی با خدای خود بسته که مدافع حقوق و بلندگوی شهروندان باشد.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.