همه چیز در خاک و فراموشی غوطه میخورد
یادداشت رسیده ــ پایتخت کتاب.
سالها نفس کشیدن در فضای فرهنگی شهرم به من آموخته که نباید و نمیتوان به نام ها دلخوش بود. چه بسیار نام هایی که از مسمی سهمی ندارند.
در طول سال گذشته و با همکاری و تلاش تعداد زیادی از افراد، کاشان پایتخت کتاب ایران نامگذاری شد.
نه نگران نباشید! نمیخواهم که در مورد کمبودن ساعات مطالعه همشهریهایم غر بزنم، و مگر اینهمه که ناله کردیم ثمری هم داشت؟
میخواهم از جایی بنویسم که روزگاری نبض فرهنگی شهر در آنجا میزد. از سالها پیش بگویم که همهی اتفاقات فرهنگی شهر در تالار فرهنگ رقم میخورد.
نمایشها، نمایشگاهها حتی نمایش فیلمها و برگزاری انجمنهای ادبی. ولی امروز ظرف هست و مظروف نیست!
این سالن خاطرهانگیز واگذار شد به نهاد کتابخانهها تا تبدیل به انباری شود که در تصویر مشاهده می کنید.
دکهای که بلیط «آژانس شیشهای» را همزمان با تهران میفروخت، پر از زباله و لوله است.
همه چیز در خاک و فراموشی غوطه میخورد.
بزرگترین کتابخانه شهر اگر دانشآموزان مضطرب کنکور را نداشت و کتابهای تست را، هیچ چیزیش شبیه اسمش نبود.
این تصاویر بیشتر انبار متروک یک سمساری است تا نمای بیرونی کتابخانه ملامحسن فیض کاشانی.
حالا شاید بهتر بتوان جواب این سوال را داد. واقعا کاشان پایتخت کتاب ایران است؟