پایتخت کتاب، دلخوشکنک یا فرصت؟

از خبرهای قدیمی ولی همچنان داغ این‌که کاشان در اسفندماه سال گذشته از بین 10 نامزد نهایی، پایتخت کتاب ایران شد. واکنش‌­ها به انتشار خبر متفاوت بود. بعضی خوشحال از کسب این عنوان مهم، فضای مجازی را با پیام‌­های تبریک پر کردند و بعضی هم با مطرح‌کردن سوال «چگونه می‌­شود شهری پایتخت کتاب شود در حالی‌که مردمش شناختی یک خطی از مفاخر آن ندارند؟» روی دیگر سکه را نشان دادند.

در این حیث و بیث، گزارشی از برنامه «کاشانه» مجدداً بازنشر شد که مصاحبه‌­شونده‌­های همشهری درباه کمال­‌الملک چه پرت و پلاها درباره نقاش‌­باشی دربار قاجار نمی‌­گفتند. پیشنهاد می‌­کنم این فیلم را مثل سندی تاریخی در موزه بگذاریم تا یادمان باشد در این سالیان برای اعتلای فرهنگ و دانش مردم چه کرد‌ه‌­ایم و وقتی از غربت فرهنگ و بیگانگی‌­مان با تاریخ حرف می‌­زنیم دقیقاً از چه می‌گوییم.

طرح پایتخت کتاب ایران برگرفته از الگوی پایتخت کتاب جهان «یونسکو» است. ترویج کتاب و کتاب‌خوانی با مشارکت بخش دولتی و خصوصی هر شهر هدف این طرح عنوان شده است که به صورت خودجوش و نه با ابلاغیه‌­ها و بخش‌نامه‌­های از بالا به پایین اجرا می‌­شود.

متصدیان هر شهر خودشان می‌­برند و می‌­دوزند و بالادستی‌­ها لباس خوش­‌قواره‌­تر و قشنگ‌­تر را انتخاب می‌­کنند. کاشان هم بر همین منوال با ارائه چهل طرح جهت گسترش فرهنگ کتاب‌خوانی -که البته تا به این لحظه مشروح این چهل طرح منتشر نشده است یا حداقل من ندیده‌­ام- توانست برگزیده چهارمین پایتخت کتاب ایران شود.

پایتخت کتاب نه یک لقب، بلکه فرصتی یک ساله است برای آن‌که یک شهر بهره‌­مند از استانداردهای فرهنگی لازم، بتواند در یک حرکت جمعی توان فرهنگی‌­اش را در حوزه کتاب تقویت و برنامه‌­هایش را در بازه یک‌ساله عملی کند.

پس دعوا بر سر شهر لایق پایتخت کتابی ایران کار بی‌خود و بی‌­ثمری است. چون اصلاً موضوعیتی ندارد و ملاک داوری؛ داشتن حداقل‌­های فرهنگی و توان اجرایی به اضافه برنامه‌­ای است که به دبیرخانه تهران ارسال می‌­شود.

مصطفی جوادی مقدم، رئیس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی کاشان پیشتر خبر از مطلوب‌بودن شاخص‌­­های فرهنگی مثل تعداد کتاب‌فروشی‌­ها، میزان فروش کتاب و عناوین چاپی در شهر کاشان داده است.

چون طرح پایتخت کتاب متعلق به شهر است، بنابراین پای شهرداری هر شهر به وسط می­‌آید و این شهردار است که باید هم‌ پای طرح پیشنهادی را امضا کند، هم پای عملی‌کردنشان بایستد. بنابراین متولی و مجری پایتخت کتاب، سازمان شهرداری و شخص آقای شهردار است. اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی شهر جایگاه پیشنهاددهنده و سیاست‌­گذار را دارد.

خوشبختانه شورای اسلامی شهر و شهرداری با وقوف به اهمیت کتاب و ضرورت گسترش فرهنگ کتاب‌خوانی از این طرح حمایت کرده‌­اند. امید که انگیزه و شور آغازین تا پایان هم ادامه یابد.

می‌­گویند اهل فهم مغلوب ظواهر نیستند و به باطن چیزها توجه دارند. خوب است ما هم گول نام و عنوان پرکبکبه و دبدبه پایتخت کتاب ایران را نخوریم. خوشحالی واقعی روزی خواهد بود که به برکت این فرصت و به همت مسئولان صاحبِ وسعت دید، از تمام توان انسانی و سازمانی، فکری و اجرایی و فرهنگی و هنری شهر برای نهادینه‌کردن رسم کتاب‌خوانی و کتاب‌­دوستی استفاده شود. اگر چه این امر به تام و تمام محقق نمی‌­شود، اما حداقل می­‌توانیم امیدوار باشیم که در پایان امسال به لحاظ کمی و کیفی به وضعیتی بهتر و پویاتر از سال­‌های پیش رسیده‌­ایم.

خیلی خوب است که در سال پایتخت کتاب،­ تریبون‌­ها را گاهی از سمت مسئولان به سوی اهالی کتاب بچرخانیم تا صدای ضعیف‌ِشان را رساتر از هر زمان دیگری بشنویم. بهای بیشتری به اهالی فرهنگ و ادب شهر و آثارشان بدهیم، شاید به این شکل دین‌مان را به حق‌­داران بر فرهنگ و ادب ادا کردیم.

از سوی دیگر انتظار می‌­رود همه کسانی که قلبشان برای شهر و فرهنگش می­‌تپد قدر این فرصت را دانسته و به گونه‌­ای عمل نکنند که گویی پایتخت کتاب صرفاً به سازمان و گروه خاصی تعلق دارد. لطفاً از کوتاهی‌­ها دلسرد نباشید چرا که تحقق کارهای بزرگ حمایت عموم را می­‌طلبد.

سخن آخر این‌که جلب حمایت عموم ممکن نشود مگر با تلاش مسئولان و بزرگان شهر در رفع تنگناها و دراز کردن دست‌شان به سوی دغدغه‌­مندان.
مهدیار زمزم ــ منتشرشده در دوهفته‌نامه سیلک کاشان

 

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.