یه روز خوب میاد!

مشکات آنلاین – حوریه شیوا: عشق به زندگی محدودیتی نمی‌شناسد. فقط باید اراده کرد و راه رفت. حتی روی ویلچر! حتی در قرنطینه!  فضه ریاضی مقدم با اینکه به دلیل ضایعه نخاعی، یک توان‌یاب است، با طرح نقش زندگی با لب و دهان بر روی بوم نقاشی‌هایش، هنرمندانه نشان داده که عاشق زندگی است. او در ایام کرونا، تابلویی با عنوان «یه روز خوب میاد» کشیده است.

از انگیزه فضه ریاضی مقدم برای کشیدن این تابلو پرسیدیم، او گفت:

این عکس از خانم بهاره رستمیان، عکاس و مستندساز کاشانی است. دنبال طرح و سوژه بودم. پیج ایشان را پیدا کردم. حال و هوای چند عکس از ایشان را دوست داشتم، به‌خصوص این عکس؛ هم خانه تاریخی عامری‌ها و حال و هوای کاشان را دارد و  هم خانمی که لباس محلی پوشیده و اسپند دود می‌کند، حس بسیار قشنگی می‌دهد. حس و حالش را خیلی دوست داشتم. از ایشان خواستم همکاری کنیم. بدون هیچ هزینه‌ای افتخار دادند و همان دفعه اول قبول کردند. از اوایل بهمن شروع به کشیدن این تابلو کردم. به نیمه‌های این تابلو که رسیدم با شیوع ویروس کرونا مواجه شدیم. شرایط سختی بود.

 

«امید» به رسیدن یک روز خوب!

کسی که می‌خواهد هنری خلق کند، باید حس و حال خوبی داشته باشد که بتواند آن اثر را بکشد. در آن روزها دست‌ودلم برای کشیدن تابلو نمی‌رفت. حالم رو به راه نبود. حدود ۱۵ روز تابلو را کنار گذاشتم و کار نمی‌کردم. هر روز در اتاقم بود، نگاهم به آن بود و غصه می‌خوردم که چرا کار نمی‌کنم و از وقتم استفاده نمی‌کنم. تنها چیزی که در این تابلو بود و مرا به‌سوی خودش می‌کشاند، حال خوب شهرم در این تابلو بود. امید به این‌که دوباره یک روز خوب می‌آید و دوباره به دوران قبل برمی‌گردیم. دوباره باهم بودن اتفاق می‌افتد.

این حس، این امید باعث شد دوباره شروع کنم. خیلی حس خاص و متفاوتی بود برای من. بسیار سخت، اما دوباره تلاش کردم به کشیدن. از آن روز من از ۹ صبح تا ۲ بعدازظهر به عشق این تابلو تلاش می‌کردم تا بتوانم امید و انرژی را به مردم منتقل کنم. هر روز کار می‌کردم. به خاطر همین حس، اسم تابلو را گذاشتم یه روز خوب میاد، که بتوانم حال خوب و امید را انتقال بدهم. انشاالله با همدلی مردم، هر چه زودتر به همان روز خوب برمی‌گردیم.

 

نشان دادن همدلی، با ماندن در خانه

خواستم به مردم هم این امید را بدهم. دوست داشتم در این مدت یک کاری برای مردم و شهرم انجام بدهم برای مردم، که من هم دخیل باشم، اما متأسفانه برای شرایطی که دارم نمی‌توانستم. مجبور بودم که فقط همدلی خودم را با در خانه ماندن نشان بدهم. اما در حد توانایی و استعداد خودم این تابلو را با دهان کشیدم.

 

این تابلو را  تقدیم می‌کنم به همه آن‌هایی که:

جان عزیزانشان را در این راه از دست دادند، به دکترها و پرستاران، به بیمارانی که درگیر این شرایط هستند، به هنرمندان تلاشگر شهر، به کسانی که در خانه بودند و همدلی کردند و در آخر هم تقدیم کنم به کسانی که در خانه نماندند و همدلی که باید می‌کردند را نکردند.  از آن‌ها می‌خواهم در خانه بمانند، چرا که این ما هنوز درگیر کرونا هستیم. خیلی‌ها هنوز در خانه هستند و خانواده‌هایشان را ندیده‌اند. ما در خانه‌ایم که با حال خوب بیاییم و باز دور هم جمع بشویم.

 

اگر مردم رعایت نکنند، کرونا نمی‌رود

چند روز پیش که یک برنامه داشتم و از خانه بیرون رفتم، حقیقتاً عصبانی شدم، با خودم گفتم ما این‌همه وقت است در خانه هستیم… مردم از هر لحاظ ضربه خوردند، عیدشان را از دست دادند و خیلی چیزهای دیگر. اما کماکان برگشتیم سر خانه اول.

یک عده‌ای این وسط پاسوز می‌شوند. عده‌ای که واقعاً برای کار می‌آیند، حسابشان جداست، مسئولین باید پاسخگو باشند، ولی یک عده‌ای که دارند بی‌دلیل از خانه بیرون می‌آیند و می‌گویند حوصله‌مان سر رفته، این انصاف نیست. یک نوع حق‌الناس است؛ تویی که داری به مردمت آسیب می‌رسانی و خدای نکرده با یک بی‌احتیاطی، باعث می‌شوی یک نفر بیمار بشود و یک روز دیرتر ما بتوانیم از دست این کرونا نجات پیدا کنیم، تو مسئول هستی.

اگر مردم رعایت و همدلی نکنند، فکر کنم حالا حالاها با این ویروس درگیر باشیم. این انصاف نیست. از مسئولین می‌خواهم با کسانی که به‌عنوان تفریح از خانه بیرون می‌روند  برخورد جدی داشته باشند.

 

در پایان خواستم تشکر کنم از خانم بهار رستمیان (برای طرح زیبایشان)، خانواده‌ام (برای حمایت‌هایشان)، آقای عطارزاده عزیز (برای حمایت‌هایشان)، استاد باغ شیخی (برای انتخاب اسم)، و از مشکات آنلاین برای اینکه همیشه حامی من است.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.