افسوس غروب نیمه شعبان

حوریه شیوا: نیمه شعبان، از غروب آفتاب که می‌گذرد، خیابان‌های کاشان که از روزهای گذشته آذین شده بود، از دود اسپندها، انبوه ظروف یک‌بارمصرف، دیگ‌های پر از آش و قوری‌های پر از چای، گذر می‌کند و از میان شلوغی‌ها، در سکوتی عجیب فرو می‌رود.

در مناسبت‌های حزن‌انگیز مذهبی در ایران، مثل عاشورا و یا پیاده‌روی اربعین، اتصال کنشگران، گویی آسان‌تر اتفاق می‌افتد و نتیجه آن، انسجام‌یافتگی و هویت‌بخشی به جامعه است.

اما این مناسک اجتماعی معطوف به مصیبت امام حسین(ع) در کربلا است و سؤال این است که ما چرا برای اعیاد اسلامی و مذهبی و یا ولادت‌های معصومین(ع) چنین مناسکی نداریم؟ مناسکی که دارای جوهره شادی و شور باشند.

شادی‌های جمعی برای نیمه شعبان و ولادت امام زمان(عج)، ختم شده به توزیع شیرینی، شربت، آش و چای در خیابان‌ها یا مناسکی که توأم با شادی نیست، بلکه با گریه و سوزوگداز همراه است.

واقعیت این است که ما از فقدان مناسک اجتماعی شادی‌آفرین که خروجی آن ایجاد همبستگی و هویت بخشی باشد، رنج می‌بریم. البته که منظور شادی کاذب، صدای بوق ماشین‌ها، آهنگ بلند بلندگوها یا ماشین‌ها و بزن‌وبکوب‌های آزاردهنده نیست.

در جامعه ما، عامل انسجام‌بخش، مصیبت‌ها است و نه اتفاق‌های شاد کننده.

در فوت عزیزان، تلاش می‌کنیم با هر زحمتی حضور پیدا کنیم، اما در اتفاق‌های شیرین کمتر این وحدت برای حضور دیده می‌شود.

گرچه اندوه، ریشه در ذات انسان دارد، اما فرهنگ ایرانی نیز به این ویژگی ذاتی دامن زده است.

فرهنگی که در باور برخی از متدینین ریشه دارد که فرح و شادی در آن، امری لغو و بیهوده شمرده شده و یا آنکه همیشه به شادی به‌عنوان نتیجه افعال حرامی چون قمار، غنا، مجالس مختلط و … نگاه شده است.

اندیشه‌ای دیگر در میان بعضی وجود دارد که در غیبت امام زمان (عج)، شادی کردن معنایی ندارد و سخت است در غیبت ایشان، به شادی بپردازیم.

نکته پرواضح آن است که ما اساساً برای ابراز عاطفه و محبت و ایجاد شادی در جامعه، الگوهای جامعه‌پسند و فراگیر نداریم. شادی کردن دینی را بلد نیستیم، نمی‌توانیم در شادی‌هایمان دیگران را شریک و دل‌های مردم را خوشحال کنیم. عادت کرده‌ایم که در غم‌ها کنار هم باشیم.

بدون شک رسالت رسانه – به‌خصوص صدا و سیما  – در شکل‌گیری فرهنگ شادی جمعی بسیار مهم است، رسالتی که در انجام آن موفق نبوده و هنوز الگوی شادی‌بخش جامعی به مخاطبینش ارائه نداده است.

رسانه‌ای که در مناسبت‌های مذهبی حزن‌انگیز، سراسر سیاه‌پوش و ماتم‌زده بوده و در ایام شادی و فرح مؤمنین، به پخش دقایقی مولودی اکتفا کرده است و چه‌بسا چنین کنش‌ها و بدسلیقگی‌هایی، نتیجه و آفتی جز دین‌گریزی افراد نداشته است.

در کنار رسانه، خود مردم هم باید به این باور برسند که توزیع خوراکی‌های خیابانی و پخش مولودی یا آهنگ از بلندگوها، هرگز کمکی به تعمیق باورهایشان نکرده و آن‌ها را به فکر فرو نخواهد برد.

وجود حضرت حجت(عج) با نجات بخشی، عدالت، اصلاح‌گرایی و رهایی مردم از قیدوبند فسادها، تباهی‌ها و ظلم گره‌خورده است.

حضرت که بیاید، جان‌مایه کلامش اخلاق‌مداری، عدالت، عقلانیت و دوری از رذایل خواهد بود، رذایلی که این روزها سراسر جامعه را فراگرفته است. بدعهدی، تخلف، دروغ، دل‌هایی پر از کینه، ریاکاری و بداخلاقی‌هایی که دیدنشان برای تمام ما عادی شده است.

نیمه شعبان به سر رسید، چون تمام نیمه شعبان های گذشته، اما آفتاب امروز که غروب کرد، اندکی بیندیشیم که خروجی این چراغانی‌ها و شادی‌ها برای ما چه بود؟
اگر فردا نسبت به امروز، اندکی اخلاق مدارتر، مهربان‌تر و بیدارتر شده و روحمان وسیع‌تر شده باشد، حالا خواهیم توانست مدعی باشیم که از منتظران ظهوریم.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.