بابا اگر نان ندهد، می‌میرد

محمدعلی خرمی: درست یا غلط «بابا» را با «نان داد» به ما آموخته‌اند و چه بخواهیم و چه نخواهیم مهمترین نقش پدر در جامعه سنتی ما، نان آوری است و برای همین است که سخت‌ترین لحظه برای یک پدر، زمانی است که به او بگویند شغلش را از دست داده است.

این روزها در کاشان پدرهای زیادی یکی پس از دیگری شغل‌شان را از دست می‌دهند.

کافی است یک سری به شهرک‌های صنعتی همین حوالی کاشان بزنید و تصویر رنج کشیده کارگرانی را که آماده‌اند تا اقدامات لازم را برای تحت پوشش بیمه بیکاری قرار گرفتن انجام دهند ببینید.

حال کارگرانی هم که پشت دستگاه‌های پر سر و صدا و در سالن‌های عریض و طویل مشغول عرق ریختن هستند، بهتر از هم‌صنفان بیکار شده‌شان نیست.
فقط به این دلخوشند که کار دارند. به قول یکی‌شان «در این شرایط اگر توی سرت هم زدند باید بایستی کار کنی تا لااقل کارت را از دست ندهی.»

اوضاع و احوال صاحبان صنایع باغیرت هم بهتر از کارگرانشان نیست. کدام آدمی تاب می‌آورد ببیند کارگری که نان خور او بوده اینطور بیکار شود؟ مگر اینکه آدم خیلی بی وجدان باشد که این صحنه‌ها را ببیند و غم بر دلش ننشیند.

طراح یکی از شرکت‌های نیمه جان می‌گفت «وقتی که کارگران می‌آید که بروند زیر پوشش بیمه، حال روز همه‌مان خراب می‌شود.»

در این شرایط بغض آور، مانده‌ام چرا در دارالمومنین کسی صدای شکسته شدن غرور کارگران را نمی‌شنود.

چرا کسی احساس تکلیف نمی‌کند تا غربت اینها را فریاد بزند.

چرا احساسات مذهبی کسی از در معرض خطر قرار گرفتن آبروی این همه کارگر مسلمان جریحه‌دار نمی‌شود، چرا بیانیه‌ای صادر نمی‌شود که در آن فریادی باشد بر سر مسئولان که آی مسئولان که پشت میز نشسته و گزارش کارهای رنگارنگ ارائه می‌دهید، برای این کارگران چه کرده‌اید؟

چرا تدبیری نمی‌کنید؟ اگر تدبیری داشته‌اید نتیجه آن تا به حال چه بوده و اگر نداشته‌اید پس برای چه پشت آن میزها نشسته‌اید؟

آی آقایان محترم، مسئولان گرامی، رئیسان والامقام، کاری بکنید، شیشه نازک قلب پدران، ترک برداشته است. باور کنید، پدر اگر نتواند نان به خانه ببرد، پیش از مرگ، می‌میرد.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.