تا کی باید شهر ، هزینه ناآگاهی اعضای شورا را بپردازد؟
قضاوت شما درباره کسی که رانندگی بلد نیست، پست ماشین مینشیند و جمعی را مصدوم میکند چیست؟
شما با پزشکی که بیماری شما را تشخیص نداده و داروی اشتباه برایتان تجویز کرده چگونه برخورد میکنید؟
اگر در یک موقعیت حساس وارد آرایشگاهی شوید تا خود را مرتب کنید و سپس متوجه شوید که شخصی که قیچی در دست گرفته این کاره نبوده چه میکنید؟
یک آرایشگر نابلد ممکن است موهای مشتری را خراب کند اما خراب شدن مو قابل جبران است. ولی اشتباه یک پزشک یا یک راننده ممکن است اصلا قابل جبران نباشد. به همین دلیل جامعه از کسی که پشت میز طبابت مینشیند و یا از کسی که پشت فرمان مینشیند انتظار دارد، قبل از پرداختن به این امور خوب کار خود را یاد گرفته باشد.
در ایران خودمان می بینیم که اگر پزشکی اشتباه کند همه جامعه نسبت به آن واکنش نشان میدهند اما آدمهای زیادی به اشتباه آرایشگر واکنش نشان نمیدهند؛ چون اشتباه پزشک گاهی غیرقابل جبران است.
واکنش جامعه نسبت به فردی که سکان مدیریت جامعه را در دست می گیرد اما نسبت به کار خود آگاهی ندارد چه خواهد بود؟
اشتباه یک پزشک به یک فرد لطمه می زند اما اشتباه یک مسئول یک جامعه را با چالش روبرو میکند. توقع بی جایی نیست که ما از افراد بخواهیم قبل از قبول یک مسئولیت نسبت به قواعد و قوانین آن اطلاعات لازم را کسب کنند.
سه سال از عمر چهارمین دوره شورای اسلامی شهر مشکات می گذرد اما همچنان اقداماتی از این شورا سر میزند که گویا اعضای آن از قوانین ابتدائی شورای شهر هم خبر ندارند و متاسفانه همچنان هزینه این اشتباهات را مردم ما می پردازند.
پس از استعفای شهردار اول شورا، آنها آنقدر در انتخاب شهردار دست به دست کردند تا از استانداری برای آنها پیغام رسید که اگر تا یکی دو روز دیگر شهردار را معرفی نکنید شورایتان منحل میشود. اعضای شورا سراسیمه دور هم جمع شدند و «محمد تکبیرگو» را به استانداری معرفی کردند این درحالی بود که یکی از اعضای شورا گفته بود یکی از همکارانش اصلا او را ندیده است. بعد هم در همان روز اول آغاز به کار شهردار برای او نامه کتبی نوشته می شود و به او درخصوص جابه جایی نیروها تذکر داده می شود؛ اقدامی که در کمتر شورای شهری تاکنون دیده شده است.
خب چرا باید کار به اینجا بکشد؟ یعنی اعضای شورای شهر مشکات پس از دو سال حضور در شورا، سادهترین قوانین مهمترین وظیفه خود را نمیدانستند؟
حدود دو هفته قبل ( یکشنبه 7/6/95) اعضای محترم شورا دور هم جمع میشوند تا انتخابات هیئت رئیسه را برگزار کنند. جلسه با حضور سه نفر برگزار میشود. «محمد رضا روپیکر» به دلیل بیماری در منزل بستری بوده به صورت غیابی قرائت میشود و «رضا پشتاره» هم در جلسه حاضر نمیشود. این در حالی است که جلسات شورا حداقل با حضور چهار نفر رسمیت پیدا میکند. خلاصه اینکه صبح دوشنبه رضا پشتاره به مسئولان شهرستان پیام میدهد و اعلام میکند که این جلسه غیرقانونی بوده است.
بالاخره صورتجلسه با تاریخ روز دوشنبه ( 8/6/95) با پنج امضاء به فرمانداری ارسال می شود. حال بر فرض که بپذیریم دوباره جلسه تشکیل شده ( که بر اساس اطلاعات موثق مشکات آنلاین جلسهای برگزار نشده) اما امضای «بهزاد عربنیاسر» که روز یکشنبه به مسافرت رفته چگونه پای صورتجلسه خورده است؟
یعنی واقعا اعضای شورای ما هنوز نمی دانند که فقط افرادی که در جلسه حضور دارند حق رای دادن و امضای صورتجلسه را دارند و باید غیبت غائبان لحاظ شود؟
هنوز دو هفته از این اشتباه فاحش نگذشته که رئیس شورای شهر برای همه دعوتنامه ارسال می کند و از مسئولان می خواهد در «در جلسه شورای اداری شهر مشکات» شرکت کنند.
از نماینده مجلس هم می خواهد بعد از جلسه عمومیاش در جمع مسئولان حاضر شود اما اکثر مسئولان هم که گویا قانون را بهتر از رئیس شورای مشکات میدانستهاند به دعوتنامه توجهی نکرده و یکی از کپنهای حضور نماینده در مشکات بیهوده خرج می شود. این در حالی است که با حضور مسئولان تصمیمهای کارسازتری گرفته میشد.
یعنی پس از سه سال هنوز شورای مشکات نمیداند که مسئول و برگزار کننده شورای اداری فرمانداری است و نباید در حیطه وظایف فرمانداری دخالت کند؟
آن مسئولانی که دعوتنامه شورای اداری را با امضای رئیس شورای شهر مشکات دریافت کرده اند درباره ما چه فکری می کنند؟ نگاهشان به مشکات چگونه خواهد بود؟
هدف این نوشته صورت کردن اشتباهات شورای شهر مشکات نیست و الا قلم بیش از این بر روی کاغذ میلغزید.
این اشتباهات شورای مشکات نمونه هایی است که اگر چه مانند اشتباه یک پزشک به چشم نمیآید اما می تواند خطرات زیادی را برای توسعه یک شهر به همراه داشته باشد.
آب ریخته شده به جوی بر نمی گردد. دیگر نمی شود از اعضای شورا پرسید «شما که برای عضویت در شورا اقدام کرده اید چقدر با قوانین آن آشنایید» اما می توان پرسید « تا کی باید شهر هزینه ناآگاهی شما را از قوانین بپردازد؟» «آیا وقت آن نشده کتاب قانون شوراها را مطالعه کنید؟»
قضاوت شما درباره کسی که رانندگی بلد نیست، پست ماشین مینشیند و جمعی را مصدوم میکند چیست؟
شما با پزشکی که بیماری شما را تشخیص نداده و داروی اشتباه برایتان تجویز کرده چگونه برخورد میکنید؟
اگر در یک موقعیت حساس وارد آرایشگاهی شوید تا خود را مرتب کنید و سپس متوجه شوید که شخصی که قیچی در دست گرفته این کاره نبوده چه میکنید؟
یک آرایشگر نابلد ممکن است موهای مشتری را خراب کند اما خراب شدن مو قابل جبران است. ولی اشتباه یک پزشک یا یک راننده ممکن است اصلا قابل جبران نباشد. به همین دلیل جامعه از کسی که پشت میز طبابت مینشیند و یا از کسی که پشت فرمان مینشیند انتظار دارد، قبل از پرداختن به این امور خوب کار خود را یاد گرفته باشد.
در ایران خودمان می بینیم که اگر پزشکی اشتباه کند همه جامعه نسبت به آن واکنش نشان میدهند اما آدمهای زیادی به اشتباه آرایشگر واکنش نشان نمیدهند؛ چون اشتباه پزشک گاهی غیرقابل جبران است.
واکنش جامعه نسبت به فردی که سکان مدیریت جامعه را در دست می گیرد اما نسبت به کار خود آگاهی ندارد چه خواهد بود؟
اشتباه یک پزشک به یک فرد لطمه می زند اما اشتباه یک مسئول یک جامعه را با چالش روبرو میکند. توقع بی جایی نیست که ما از افراد بخواهیم قبل از قبول یک مسئولیت نسبت به قواعد و قوانین آن اطلاعات لازم را کسب کنند.
سه سال از عمر چهارمین دوره شورای اسلامی شهر مشکات می گذرد اما همچنان اقداماتی از این شورا سر میزند که گویا اعضای آن از قوانین ابتدائی شورای شهر هم خبر ندارند و متاسفانه همچنان هزینه این اشتباهات را مردم ما می پردازند.
پس از استعفای شهردار اول شورا، آنها آنقدر در انتخاب شهردار دست به دست کردند تا از استانداری برای آنها پیغام رسید که اگر تا یکی دو روز دیگر شهردار را معرفی نکنید شورایتان منحل میشود. اعضای شورا سراسیمه دور هم جمع شدند و «محمد تکبیرگو» را به استانداری معرفی کردند این درحالی بود که یکی از اعضای شورا گفته بود یکی از همکارانش اصلا او را ندیده است.
خب چرا باید کار به اینجا بکشد؟ یعنی اعضای شورای شهر مشکات پس از دو سال حضور در شورا، سادهترین قوانین مهمترین وظیفه خود را نمیدانستند؟
حدود دو هفته قبل ( یکشنبه 95/6/7) اعضای محترم شورا دور هم جمع میشوند تا انتخابات هیئت رئیسه را برگزار کنند. جلسه با حضور سه نفر برگزار میشود. «محمد رضا روپیکر» به دلیل بیماری در منزل بستری بوده به صورت غیابی قرائت میشود و «رضا پشتاره» هم در جلسه حاضر نمیشود. این در حالی است که جلسات شورا حداقل با حضور چهار نفر رسمیت پیدا میکند. خلاصه اینکه صبح دوشنبه رضا پشتاره به مسئولان شهرستان پیام میدهد و اعلام میکند که این جلسه غیرقانونی بوده است.
بالاخره صورتجلسه با تاریخ روز دوشنبه ( 95/6/8) با پنج امضاء به فرمانداری ارسال می شود. حال بر فرض که بپذیریم دوباره جلسه تشکیل شده ( که بر اساس اطلاعات موثق مشکات آنلاین جلسهای برگزار نشده) اما امضای «بهزاد عربنیاسر» که روز یکشنبه به مسافرت رفته چگونه پای صورتجلسه خورده است؟
یعنی واقعا اعضای شورای ما هنوز نمی دانند که فقط افرادی که در جلسه حضور دارند حق رای دادن و امضای صورتجلسه را دارند و باید غیبت غائبان لحاظ شود؟
هنوز دو هفته از این اشتباه فاحش نگذشته که رئیس شورای شهر برای همه دعوتنامه ارسال می کند و از مسئولان می خواهد در «در جلسه شورای اداری شهر مشکات» شرکت کنند.
از نماینده مجلس هم می خواهد بعد از جلسه عمومیاش در جمع مسئولان حاضر شود اما اکثر مسئولان هم که گویا قانون را بهتر از رئیس شورای مشکات میدانستهاند به دعوتنامه توجهی نکرده و یکی از کپنهای حضور نماینده در مشکات بیهوده خرچ می شود. این در حالی است که با حضور مسئولان تصمیمهای کارسازتری گرفته میشد.
یعنی پس از سه سال هنوز شورای مشکات نمیداند که مسئول و برگزار کننده شورای اداری فرمانداری است و نباید در حیطه وظایف فرمانداری دخالت کند؟
آن مسئولانی که دعوتنامه شورای اداری را با امضای رئیس شورای شهر مشکات دریافت کرده اند درباره ما چه فکری می کنند؟ نگاهشان به مشکات چگونه خواهد بود؟
هدف این نوشته صورت کردن اشتباهات شورای شهر مشکات نیست و الا قلم بیش از این بر روی کاغذ میلغزید.
این اشتباهات شورای مشکات نمونه هایی است که اگر چه مانند اشتباه یک پزشک به چشم نمیآید اما می تواند خطرات زیادی را برای توسعه یک شهر به همراه داشته باشد.
آب ریخته شده به جوی بر نمی گردد. دیگر نمی شود از اعضای شورا پرسید «شما که برای عضویت در شورا اقدام کرده اید چقدر با قوانین آن آشنایید» اما می توان پرسید « تا کی باید شهر هزینه ناآگاهی شورا را از قوانین بپردازد؟» «آیا وقت آن نشده کتاب قانون شوراها را مطالعه کنید؟»