حکایت یک سند تاریخی و دستور امیرکبیر برای رونق نساجی کاشان
کاشان بزرگ از دیرباز مهد صنعتگران چیرهدست و هنرمندان باذوق و خلاقی بوده که با سرپنجههای جادوییشان، نام این منطقه را در اقصی نقاط گیتی بلندآوزه کردهاند.
قدمت این افتخارات به تمدن سیلک بر میگردد که اجداد و پیشنیان ما در این منطقه و در خلال دورههای فرهنگی آن، کوره ذوب فلز و چرخ سفالگری را ابداع و مدتی بعد نیز با خلاقیت مختص آن دوران به تولید منسوجات نیز مفتخر شدند، که اگر نبود پیگیری و سماجت چهرهیی مانند «رومن گریشمن» فرانسوی و سپس دکتر «صادق ملکشهمیرزادی»، شاید تا هیچ عصر و دورهیی” سیلک افتخارآمیز و باشکوه ” کشف و به عنوان سند افتخار کاشانیان ثبت نمیشد.
چرخهی بازتولید هنرمندان چیرهدست کاشانی از همان هزارههای هفتم و هشتم قبل از میلاد در منطقه سیلک تا دوران معاصر بهحدی بوده که بنا به روایات متعدد درجشده در سفرنامههای سیاحان، در کاشان و تا اواخر دوره قاجار بیش از صدها کارگاه تولید صنایع دستی و منسوجات شامل شعربافی، زیلوبافی، زریبافی، مخملبافی برقرار بود.
اما گویی شروع دگرگونیهای اجتماعی و فرهنگی عصر تجدد از دوره پهلوی اول، صنعت و هنرهای سنتی زیبای کاشان را نیز در میان چرخدندههای خود گرفت تا امروز که جز تنها انگشتشماری مرد و زن بافنده قالی دستبافت و شماری هنرمند فعال در عرصه صنایع دستی و هنرهای سنتی در کاشان باقی نمانده.
سالها پیش و در دورهیی که شاید درآمد ماهیانهام به عنوان کارمند دولت به 35 هزارتومان میرسید، به سندی تاریخی و ارزشمند در مورد هنرمندان چیرهدست نساج کاشان و قدرشناسی میرزا تقیخان امیرکبیر از آنان، دسترسی پیدا کردم که قیمت خرید آن دهها برابر درآمد ماهیانه بود. اما این سند به جهت ارجداشتی که آن صدراعظم شایسته از هنرمندان کاشان ترتیب داده بود، آنقدر برایم ارزشمند جلوه میکرد که برای در اختیارگرفتن آن مجبور به اخذ وام شدم.
داستان این سند به هنرمندی توانا از دیار کاشان در دوره ناصرالدین شاه بر میگشت به نام ” حاج محمدحسین نساج کاشانی” که توانسته بود تنپوشی گرانبها مانند ” ماهوت ” که در آن زمان تولیدش تنها در ید قدرت انگلیسیها بود، و قیمت زیادی داشت را با کیفیتی والاتر و بهتر و با یک سوم قیمت جنس انگلیسی تولید کند.
حاکم وقت کاشان که برادرزن ناصرالدین شاه بود، دو سه نمونه از تولیدات حاج محمدحسین نساج کاشانی را با توضیحاتی برای شاه قاجار و به سمت دارالخلافه تهران فرستاد. اما قبله عالم که گویی این پیشکی برایش مهم جلوه نکرده بود، فرستادهی گرانبها از جانب کاشانیها را به امیرنظام ” میرزا تقیخان امیرکبیر ” حواله داد تا او هر چه صلاح میداند در مورد آنها عمل کند.
درایت و تشخیص جناب امیرکبیر آنچنان که موارد متعدد آن در تاریخ ذکر شده، اینجا نیز رخ نمود، چنانچه وقتی آن دو سه نمونه ماهوت در معرض رؤیت صدراعظم قرار گرفت و جریان کیفیت و قیمت تولید داخلی آن را لمس کرد، به فوریت به حاکم کاشان دستور داد تا بنا به آن سند و به قول امروزیها با حاج محمدحسین نساج کاشانی جهت تولید یک سال ماهوت عساکر و ارتشیان ایران قرارداد ببندند و در ضمن، یک سوم هزینه تولید ماهوتها را هم همان ابتدا به او بپردازند و یک سوم دیگر را هم اواسط کار، اما یک سوم پایانی را با در نظرگرفتن شرطی دستور به پرداخت داد که بسی عبرتآموز و قابل تأمل است.
میرزاتقیخان پرداخت یک سوم انتهایی را بدینگونه بلااشکال دانست که هنرمند چیرهدست کاشانی ظرف یک سال 10 شاگرد توانا مانند خودش تربیت کند و تازه این شاگردان باید پس از یک آزمون توسط صنف نساج کاشان مهارت و هنرمندیشان اثبات شود تا استادشان بتواند کل دستمزد تولید ماهوتها را از خزانه دولت دریافت نمایند.
این که میرزاتقیخان با سیاست و تفکر درست خود پرداخت کل دستمزد تولید آن تنپوش گرانبها به حاج محمدحسین نساج را منوط به تربیت 10 شاگرد توانا مانند خودش آن هم ظرف یکسال میکند باید الگو و سرمشق امروزی باشد تا در هنرهای بدیع و دارای ارزش و قدر و منزلت، بازتولید هنرمند نیز مد نظر قرار گیرد.
خالی از لطف نیست که به بهانه نامگذاری سال 97 به نام سال تولید ملی از نساجی، شعربافی، زریبافی، مخملبافی و حتی زیلو که کاشانیان از دیرباز در آنها عالمان دهر بودهاند بگویم که اگر احیا و باززندهسازی این هنرها مورد توجه قرار گیرد، کاشان بزرگ بیگمان به دوران باشکوه و خوش گذشتهاش و مانند آنچه سیاحان در سفرنامههایشان در مورد رونق انواع هنرها در این شهر در طول قرنهای گذشته گفته و روایت کردهاند باز خواهد گشت.
*مدیرکل اسبق میراث فرهنگی استان اصفهان و چهره برجسته حوزه میراثی کشور
سیفالله امینیان ــ کاشان آنلاین