فقدان نمادپردازی در آیین‌های سوگ‌واری امروزین

1- زبان دین زبان رمز، اسطوره و نماد است. این ویژگی است که زبان دین را از بقیه‌ی زبان‌ها مانند زبان علوم تجربی، ریاضی، فلسفه و … جدا می‌کند.
حقیقت دین عنصری باطنی و درون‌گرایانه مبنی بر تجربه‌ای شخصی و عرفانی است و بیان تجارب دینی و عرفانی اساساً جز از طریق رمز امکان ندارد.
در عین‌ حال نگاه رمزی و اسطوره‌ای به هستی، در بردارنده عنصر زیباشناختی نیز هست، همان‌گونه که در هنر و ادبیات نیز استفاده از بیان‌های رمزی، نمادی و تمثیلی باعث برانگیختن هیجان و حس زیباشناسی انسان می‌شود.

تجارب دینی معمولاً در ساختار اسطوره بیان می‌شود. درواقع اسطوره بیان نمادین همه دریافت‌های ماورایی و معنوی است که به‌صورت شهودی درک‌شده، و هیچ وسیله معرفتی مشترکی برای درک و سنجش کُنه آن وجود ندارد.
به‌بیان‌دیگر اسطوره دریافت انسان از تجارب ماورایی و غیر عینی است.

2- دین‌یاران اما راهی پیداکرده‌اند تا این صورت‌های ذهنی را برای انسان‌های معمولی و فاقد تجربه دینی ملموس کنند و این مهم جز در برگزاری مناسک و آیین‌ها ممکن نیست. پس اسطوره از طریق مناسک و آیین‌ها قابل‌درک و دستیابی همگانی است.

به‌بیان‌دیگر اسطوره بیان‌گر رخدادی ازلی است که در پیدایش هستی و اشیاء و یا در تاریخ آسمانی شده ادیان رخ‌داده و در همه دوران حضور معنوی دارد و مؤمنان با ساختن نمادین تصاویر در آیین‌ها و خواندن اوراد مربوط، حضور اسطوره را درک می‌کنند.

تصاویر اسطوره‌ای که در آیین‌ها بازسازی می‌شود، صورت نمادین و رمزی دارد. درواقع آیین بدون رمز ارتباطی با اسطوره ندارد، زیرا اساساً امکان بازسازی عینی اسطوره ناممکن است و مسلماً نمی‌توان یک باور ازلی و ماورایی را بدون نمادپردازی بازسازی کرد.

****
این مقدمه به‌نسبت طولانی را آورده‌ام تا بگویم چه‌قدر رمز و نماد در برگزاری آیین دخالت دارد، چنان‌که یک مرکز آیینی می‌تواند نماد همه هستی تلقی شود. پس فقدان رهیافت رمزی به آیین اساس آیین را مخدوش می‌کند.

3- تا آن‌جا که نویسنده اطلاع دارد، دو واقعه دینی بیشترین تأثیر آیینی در زندگی بشر امروز را دارد. یکی مصلوب‌شدن مسیح و دیگر شهادت حسین بن علی (ع).
شاید این انتخاب مبالغه‌آمیز باشد اما حداقل من نمونه دیگری را به لحاظ گستردگی و محتوا در دنیای جدید نمی‌شناسم.

واقعه عاشورا گر چه با تاریخ پیوند دارد، اما عناصر و باورهای اسطوره‌ای زیادی در منطقه آسیای غربی، مدیترانه و شمال آفریقا و حتی ایران را در خود جای‌داده است. به‌جز آن‌که آیین‌های عاشورا در طول صدها سال بسیاری از باورها، اسطوره‌ها و آیین‌های بومی حوزه‌های جغرافیایی زیر نفوذ اسلام در شرق و غرب عالم را در خود جذب کرده است.

اسناد و نشانه‌ها در این‌ باره کم نیست. درواقع آیین‌های عاشورا دربردارنده مجموعه‌ای عظیم از اسطوره‌ها و آیین‌های مناطق جغرافیای زیر نفوذ اسلام است. این‌جا اسلام را می‌آورم و نه تشیع زیرا این‌گونه آیین‌ها گرچه ماهیتی شیعی دارد، اما مختص حوزه تشیع نیست، بلکه بسیاری از اهل سنت از قدیم‌الایام این آیین‌ها را به‌جا می‌آورند.

شکل برگزاری سنتی آیین‌های عزاداری امام حسین تا حدود زیادی دربردارنده عناصر رمزی است. ازاین‌رو در شهرها و روستاهای سنتی‌تر، عنصر رمزی بیشتری یافت می‌شود تا مناطقی که تا حدود زیادی از فرهنگ سنتی فاصله گرفته‌اند.

4- درواقع رمز لُبِّ پیام یک واقعه را در خود دارد و گاهی این نمادگرایی در یک «توغ» یا «علم» و یا آیین‌های سنگ‌زنی، سقایی و حتی سینه‌زنی ساده خلاصه می‌شود. اما این عناصر ظریف به دلیل فقدان درک زیباشناختی و رمزی در دوره کنونی جای خود را به بُعد داده است؛ یعنی ما «بهترین» نوع آیین را در «بزرگ‌ترین» می‌بینیم.

پرچم‌ها بزرگ می‌شود و گاه برای حمل آن چند نفر و یا وسیله نقلیه لازم است. طبل‌ها به شکل ناموزون و خشن و ناخوشی زیاد و بزرگ و پر صدا می‌شود و برای حمل و کوبیدن بر آن چند نفر لازم است.

فقدان درک رمزی از آیین باعث شده است تا خیلی از عناصر عزاداری چه در بعد کالبدی و ساختار معماری و عناصر تزئینی بناهای آیینی صورتی ناخوش بگیرد. ساخت آیین‌کده‌ها و حسینیه‌ها، بدون رعایت تناسب، به‌نسبت حجم و پهنا و بلندی و بزرگی اهمیت پیدا می‌کند. نمادهای تزئینی به شکل مجسمه‌های بزرگ و بی‌قواره و فاقد ظرافت‌های معمول ساخته می‌شود و در جلو حسینیه و مراکز مشابه مجسمه‌های عظیم چارپایان ساخته می‌شود.

برای حدیث «سفینه النجات» کشتی‌های بزرگ ساخته می‌شود و برای مشک حضرت عباس چند تن سیمان و شن بر هم سوار می‌شود و … .

این موارد نه دربردارنده عنصر هنری و زیباشناختی است و نه بیننده را به رمز و رازی می‌کشاند. این فقدان رمز و هنر در ایران البته همه شئون هنری، معماری و شهرسازی را شامل می‌شود که فرصت پرداختن به آن نیست.

به گمان من آن‌چه این سال‌ها به‌عنوان حرکت زائران به عراق و کربلا صورت می‌گیرد نیز بر پایه همین بُعدسازی به‌جای رمزپردازی است.

فقدان درک رمزی و هنری از آیین و پاسداشت‌های دینی باعث شده تا آن‌چه زوّار شهرهای مجاور کربلا از قرن‌ها پیش به‌طور معمول انجام می‌دادند، امروز هر روز بر حجم و طول آن افزوده شود.

البته عوامل دیگری نیز درباره این تظاهرات آیینی وجود دارد، اما یکی از دلایل این است که بزرگی و بعد و حجم را بهترین می‌دانیم.

5- خلاصه این‌که نگاه بُعدگرایانه روح آیین را خدشه‌دار و ما را از منطق برگزاری دور می‌کند و کسانی که به جنبه رمزی و باطنی دین توجه دارند را از مرکز آیینی می پراند.

کنش‌های آیینی بُعدگرایانه در درازمدت پشتوانه و منطق خود را از دست خواهد داد. ضمن این‌که نباید بازتاب منفی بُعدگرایی در نزد بسیاری از گروه های مسلمانان غیرشیعه را نادیده گرفت که خود موضوع دامنه‌دار دیگری است.
محمد مشهدی ــ‌ کانال پی‌آواز حقیقت

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.