پیشبینی نابودی 70 درصد موجودات زنده در پنجاه سال آینده/ رهبران دینی به رسالت محیط زیستی خود عمل نکردهاند
محمدعلی خرمی مشکانی: آسیبهای محیط زیستی به مهمترین دغدغهها و مسائل بشر امروز تبدیل شده است. گرم شدن زمین، افزایش خشک سالی ها، آلودگی هوا و ده ها مشکل دیگر دست در دست هم داده تا آینده تاریک پیش روی بشر قرار بگیرد.
این در حالی است که اکثر افراد دنیای امروز مدعی دینداری هستند و توجه به محیط زیست بنمایه بسیاری از ادیان الهی است.
همزمان با روز جهانی محیط زیست، با محمد دویش کنشگر نام آشنای این حوزه درباره نقش و جایگاه ادیان در موضوع محیط زیست به گفتوگو نشستیم.
او در این گفتوگو با انتقاد از رهبران ادیان گفت رهبران ادیان به رسالت محیط زیستی خود عمل نکرده اند.
این فعال محیط زیست از رهبران دینی خواست موضوعات محیط زیستی را در سرفصلهای آموزشی طلاب قرار دهند.
متن گفتگوی ردنا با محمد درویش پیش روی شماست:
در جهان امروز ادیان چه نقشی میتوانند در موضوعات محیط زیستی داشته باشند؟
ادیان بسیار میتوانند در این حوزه مؤثر باشند. به خاطر اینکه در شالودة ادیان توحیدی هیچ تفاوتی بین مخلوقات پروردگار وجود ندارد، همه آیههای خلقت و نشانة حکمت پروردگار هستند. پس بنابراین یک مؤمن واقعی، حالا چه مسیحی باشد، چه یهودی باشد و چه مسلمان باشد قاعدتاً باید به همة آیههای این خلقت احترام بگذارد و حرمتشان را حفظ کند.
آیت الله مجتهد شبستری یک شعری دارد براساس یکی از آیههای قرآن که میگوید جهان چون خط و خال و چشم و ابروست/ که هر چیزی به جای خود نیکوست.
مرحوم سهراب سپهری میگوید من نمیدانم چرا میگویند اسب حیوان نجیبی است و کبوتر زیباست و چرا در قفس هیچ کسی کرکس نیست، گل شبدر چه کم از لالة قرمز دارد.
دقیقاً این شعر سهراب سپهری همان ترجمان روح ادیان است که در پیشگاه همة ادیان الهی هم هیچ فرقی بین هیچکدام از مخلوقات وجود ندارد.
همانقدر که ما باید به درخت احترام بگذاریم، باید به یک آهو و یک کرم خاکی هم احترام بگذاریم و بدانیم اگر کرم نبود لطمه میخورد به قانون درخت.
و الآن با پیشرفت دانش بشر ما متوجه شدهایم که کرمها میتوانند سبب شوند که نفوذپذیری آب و حاصلخیزی خاک بیشتر بشود.
پس همة موجودات زنده حتماً حکمتی در خلقش هست و خیلی هم میتوانند مفید باشند. همین خفاشها که امروزه میگویند باعث کویید ۱۹ شدند، روزانه جمعیت ۶۰۰۰ آفت را کنترل میکنند و اگر خفاشها نبودند خسارتهای هنگفتی به مزارع کشاورزی میخورد.
ادیان الهی به ما آموختهاند که مخلوقات خداوند را به بد و خوب دسته بندی نکنیم. پیامبر ما میگوید در نزد من شکستن شاخة یک درخت مثل شکستن بال فرشتگان است.
واقعاً اگر قرار بود که آیین، آرمان و آموزههای ادیان رعایت شود، ما باید کمترین میزان اختلاف، تنش و کمترین تخریب را در سرزمینهایی داشته باشیم که مردمشان پیرو ادیان الهی هستند.
به نظر شما این اتفاق افتاده است؟
نه؛ ما شاهد بزرگترین تخریبهای محیط زیستی در ایالات متحده آمریکا و اروپا و ایران خودمان هستیم، با اینکه همهشان هم پیرو ادیان الهی هستند. ما با آن چیزی که وجود داشته خیلی فاصله گرفتیم. میگویند از بین هزاران نفری که برای دعای باران به سمت دامنهها میروند، فقط تعداد اندکی با خودشان چتر میبرند. الآن جامعة بشریت این است. ظاهراً ما مسلمان یا مسیحی یا یهودی هستیم، اما واقعیت ماجرا این است که به آن چیزی که کنه این مذاهب بود که بیاییم و انسان بشویم، بیاییم و ببخشیم، بیاییم و همدل باشیم، همراه باشیم فاصله گرفتیم.
در طول دو دهة اخیر بیش از 20 میلیون از درختان بلوطمان در زاگرس قطع شده است. همین الآن جنگلهای ما دارد در آتش میسوزد و حتی نتوانستیم برای اطفای حریق یک کانادایر بخریم.
آیا ما همان مردمی هستیم که وحشی بافقی میگفت «ما درخت افکن نییم، آنها گروه دیگرند با وجد صد تبر یک شاخ بی بر نشکنیم.»
بشر امروز به خاطر اقتضاءهای مادی از پیامهای الهی فاصله گرفته است. حالا برای ما جاندار زیبا و جاندار زشت مطرح است، جاندار مفید و جاندار غیر مفید مطرح است. جاندار زیانکار و جاندار غیر زیانکار مطرح است. ما به برخی از آیههای خلقت با آزمندی خودمان میگوییم اینها علف هرز هستند. چرا؟ چون به درد ما نمیخورند. مگر میشود خداوند چیزی را خلق کند که علف هرز باشد؟ اما برایش سمهای مختلف میسازیم که آنها را نابود بکنیم. برخی از حیوانات را از بین میبریم.
اینها دقیقاً خلاف آن آموزههای الهی است که قرار بوده ما بر اساس آن زندگی بکنیم.
با توجه تجربهای که به آن اشاره کردید، آیا ادیان میتوانند در موضوعات محیط زیستی کارگشا باشند؟
بله؛ به شرط اینکه رهبران دینی خودشان پیشگام باشند. مردم باید ببینند که رهبران دینی به آن جملات زیبایی که میگویند پایبند هستند. مثلاً ما اگر درگیر آلودگی هوا، ترافیک و یا کم تحرکی هستیم، طلاب و رهبران دینیمان باید خودشان سوار خودروی شخصی نشوند، از دوچرخه استفاده بکنند، پیاده بروند، از وسایل حمل و نقل عمومی استفاده بکنند. یا اگر که میگوییم کشور با بحران زباله روبرو است، مردم باید رهبران دینی را به عنوان الگوی عملی تفکیک زباله از مبداء بشناسند. یا وقتی میگوییم که حیات وحش هم حرمت دارد، آن وقت نباید مردم ببینند بعضی از روحانیون در سازمانهای حفاظت محیط زیست به عنوان شکارچی پرونده دارند.
رهبران دینی می توانند معلم عملی مردم باشند. یک قصة تاریخی از آیت الله آقا تهرانی که استاد مقام معظم رهبری هم بوده، نقل میشود که ایشان در یک سفری که از مشهد برمی گشتند در مسیر می بینند روی عبایشان مورچهای حرکت میکند. به همراههایشان میگویند متوقف بشویم. میگویند این مورچه با من از مشهد آمده و اگر الآن این را اینجا رها بکنم کنیم در این سرزمین غریب ممکن است اذیت بشود پس ما همهمان باید برگردیم به مشهد و مورچه را در همانجا رها کنیم تا آزار نبیند. این یک رهبر مذهبی واقعی است که به همة همراههایش نشان میدهد که چه اندازه حتی آن مورچه هم حرمت دارد.
اما الان خیلی از روحانیون ما عارشان میآید سوار دوچرخه شوند. خب معلوم است که وقتی اینجوری باشد مردم هم جدی نمیگیرند و این ملاحظات را عمل نمیکنند.
با توجه به شناختی که در حوزه فعالیتهای محیط زیستی دارید، آیا رهبران مذهبی ما توانستهاند به رسالت محیط زیستی خود عمل کنند؟
اگر عمل میکردند الان وضع محیط زیست دنیا نباید این باشد. پیش بینیها میگوید که تا نیم قرن آینده دمای کرة زمین حداقل ۴ درجه افزایش پیدا میکند و این باعث میشود تا ۷۰ درصد موجودات زنده از بین بروند و به انسان آسیب جدی وارد بشود. بسیاری از سفرههای آب زیرزمینی آلوده شده است. سالانه ۷ میلیون نفر در اثر آلودگی هوا دارند جان خودشان را از دست میدهند. و اینها همه در جهانی اتفاق میافتد که دست کم ۹۰ درصدشان پیرو ادیان الهی هستند. پس رهبران دینی دنیا هیچ کارنامة قابل قبولی ندارند.
ما کمتر میتوانیم یک فعال محیط زیستی، یک کنشگر محیط زیستی را از بین رهبران دینی شناسایی کنیم. آنها از آن رسالت واقعیشان فاصله گرفتهاند.
متأسفانه یک برداشت غلطی هم ترویج می شود که بشر به عنوان اشرف مخلوقات هر دخل و تصرفی را در طبیعت به نفع خودش می تواند انجام دهد.
در مسیحیت یک قدیسی داریم به نام باروخ اسپینوزا که خیلی هم مورد احترام جامعة مسیحی است ولی دقیقاً این باروخ اسپینوزا در منشور اخلاقی خودش به صراحت همین بند را گنجانده و به بشریت چراغ سبز نشان داده که شما میتوانید برای رفاه خودتان هر بلایی خواستید سر طبیعت بیاورید.
اشرف مخلوقات بودن بشر به این معنا نیست که تو حق داری هر بلایی سر طبیعت بیاوری. بلکه به این معناست که چون تو خردمندی باید بالاسر طبیعت باشی و باید مثل یک پدر یا مادر مهربان حواست به طبیعت باشد.
این برداشت اشتباهی است که برخی از اندیشمندان حوزه ادیان ایجاد کردند.
چه انتظاری از رهبران ادیان دارید؟
انتظار می رود بخشی از مباحثی درسی طلاب را به موضوع محیط زیست اختصاص دهند. از متخصصان محیط زیستی دعوت کنند وارد حوزههای علمیه بشوند و برای آنها کارگاههای آموزشی بگذارند. با متخصصان محیط زیستی گفتوگو کنند. محیط زیست را به عنوان مؤلفهای که میتواند حافظ حرکت روبهرشد مردم در یک سرزمین باشد به رسمیت بشناسند.
به نظرتان الآن چنین دیدگاهی حاکم نیست؟
معلوم است که نیست. اگر بود که وضع محیط زیست این نبود.
البته روحانیونی هستند که در این حوزه فعال هستند. واقعاً دلسوز طبیعت هستند. من بین دوستان خودم روحانیونی میشناسم که با دوچرخه تردد میکنند. هستند روحانیونی که واقعاً هم زیبا حرف میزنند و زیبا رفتار میکنند. اما تعدادشان به نسبت جامعة خاموش روحانیت، و جامعة بیتفاوت روحانیت نسبت به موضوعات محیط زیستی متأسفانه کم است و ما نمودی از قدرت و تغییر را در افکار آنها نمیبینیم.