یک هفته شب و روز را تشخیص نمی‌دادم/ کرونا آن چیزی نبود که می‌گفتند

چهل و پنج سال است که در اتاقی کوچک برای مشکاتی‌ها کار یک درمانگاه را انجام می‌دهد و آخرین چراغی که در میدان اصلی مشکات خاموش می شود چراغ اتاقی است که او در آن به تزریقات و یا پانسمان بیماران مشغول است.

نامش «محمد» و نام خانوادگی او «سلمانی» است؛ اما نه در مشکات، بلکه در همه روستاها و شهرهای اطراف او را با عنوان «محمد دکتر» می‌شناسند.

کار تزریقات و مداوای بیماران را از کارخانه راوند یاد گرفت. او وارد درمانگاه کارخانه شد و در کنار پزشکان تجربه کسب کرد.

بسیاری از مشکاتی‌ها تشخیص های او را دقیق می دادنند و به مشورتهای او اعتماد دارند.

اما تشخیص و پیش بینی او از بیماری کرونا درست نبود. محمد سلمانی اسفندماه به کویید 19 مبتلا شد.. او می گوید: قبل از بیماری واقعا فکرش را هم نمی کردم که اینقدر خطرناک و آسیب زننده باشد. فکر می کردم چیزی شبیه سرماخوردگی و کم خطرتر از آنفولانزا باشد؛ یعنی همان حرفی که اوایل می‌زدند.

 

او در چهل و پنج سال تلاش خود در حوزه بهداشت و درمان خود تاکنون به بیماری مبتلا نشده بود که از پا بیفتد اما می گوید کرونا با او کاری کرده که شب و روز را از هم تشخیص نمی داده است.

سلمانی درباره این بیماری می گوید: اصلا چیز عجیبی است. من تا یک هفته اصلا متوجه نمی شدم کی شب است و کی روز است.

این چهره نام آشنای منطقه مشکات درباره ابتلایش به این بیماری می گوید: احساس کردم بدنم می لرزد. نه تب داشتم و نه سرفه می کردم. با یکی از دوستان پزشکم تماس گرفتم. برایم آزمایش نوشت و گفت در همین بیمارستان آزمایش بده. آزمایش را گرفتند و گفتند جوابش منفی است. گفتم یک آزمایش هم در آزمایشگاه های خصوصی بگیرم. آن آزمایش هم چیزی را نشان نداد تا اینکه یکی از پزشکان گفت سی تی اسکن بگیر تا مطمئن شوی. وقتی که سی تی اسکن را گرفتم گفتند بخشی از ریه درگیر شده است.

او دردهای روزهای ابتلا به کرونا را اینگونه توصیف می کند: اصلا چیزی که می گفتند نبود. بهترین غذاها را هم که جلو من می گذاشتند نمی توانستم بخورم. بدنم آنقدر ضعف داشت که حتی نمی توانستم از جا بلند شوم. درد شدید در پاهایم می پیچید. حوصله هیچ چیزی را نداشتم و دنیا کلا برایم تیره و تار شده بود. گفتند این بیماری دو هفته طول می کشد اما من دو ماه خوابیدم و هنوز هم دارم با علائم آن دست و پنجه نرم می کنم.

سلمانی می گوید در مشکات خیلی از افراد به این بیماری مبتلا شده بودند و وقتی با همشهریانش درباره علائم بیماری شان صحبت کرده دریافته که بسیار شبه بیماری خودش بوده است.

او حالا از رعایت نشدن ضوابط بهداشتی در بین شهروندان مشکاتی به شدت نگران است و می گوید: من چون خودم این درد را کشیده‌ام می دانم چیست. مردم اصلا نباید فکر کنند کرونا تمام شده است. باید تا پیدا شدن واکسن کرونا مراقب باشیم؛ اما متاسفانه می بینیم که در شهر هم میهمانی‌ها سر جای خودش است ، هم تجمعات هست و هم فاصله اجتماعی اصلا رعایت نمی‌شود.

سلمانی می گوید: دیگر باید یاد بگیریم که در صف نانوایی همه اطراف تخته نان جمع نشویم. باید یاد بگیریم اگر به مکانی مراجعه می کنیم که شلوغ است بیرون بایستیم تا کار بقیه انجام شود و بعد ما وارد شویم. باید دائم دست و صورت را بشوییم. کسی که این درد را کشیده می داند تحمل این کارها راحت تر از تحمل درد این بیماری است.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.