بخش خصوصی در عرصه فرهنگی موفقیت بیشتری دارد/ متاسفانه بحث «گدایی فرهنگی» مطرح است/ می گویم چرا باید 200 میلیون خرج یک جشنواره شود/ قلب کتاب استان، در کاشان می تپد

15 سال قبل، کتاب‌فروشی «خانه کتاب» با همت «ابوالفضل اکبری» افتتاح شد. زمانی طول نکشید که این کتاب‌فروشی به اصلی‌ترین منبع تهیه‌ي کتاب فرهنگیان، دانشجویان، ادیبان و دانش‌آموزان کاشانی تبدیل شد.

 

حالا این کتاب‌فروشی بزرگ زیرمجموعه‌ای از برند «ساربوک» است و همان‌هایی که آن روز برای تأسیس یک کتاب‌فروشی کنار هم جمع شده بودند، از همه‌ي نویسندگان، کتاب‌داران و بخشی از کتاب‌خوان‌های کاشان دعوت کرده‌اند تا در کنار هم، جشن 16 سالگی مجموعه‌ي کتاب‌فروشی ساربوک را همراه با آیین تجلیل از یاوران کتاب، برگزار کنند. در حاشیه‌ي این مراسم با «ابوالفضل اکبری» به گفت‌وگو نشستیم و از او پرسیدیم:

 

می توان شما را پدر این مجموعه نامید. در جشن آغاز 16 سالگی ساربوک چه احساسی دارید؟

خوشحالم. ما چشم‌اندازمان در 10 سال یا 15 سال گذشته افزایش سرانه مطالعه بوده، یعنی می خواستیم اگر سرانه‌ي مطالعه در کاشان پنج دقیقه بوده، آن را دو دقیقه اضافه­تر کنیم و اگر قبلاً 30 نویسنده داشته‌ایم، کمک کنیم که 100 نویسنده داشته باشیم. امروز افتخار می‌کنم که سطح سرانه­ی مطالعه کاشان را ارتقا دادیم.

تلاش کردیم کار فرهنگی را به نحوی نهادینه کنیم که هزینه­ای به شهرستان تحمیل نشود. ما علاوه بر کار فرهنگی و کار کتاب، کارآفرینی کردیم و برای «اقتصاد فرهنگ» الگو درست کردیم و به همین دلیل الآن احساس خوبی دارم.

 

چه شد که آقای اکبری وارد فضای کتاب و مجموعه «خانه کتاب» شد؟

در سال­های دبستان و دبیرستان، همیشه در کنار درس کتاب­های عمومی را هم می‌خواندم. البته بعضی از معلم‌هایم در معرفی این کتاب‌ها تاثیر داشتند. در سال 74 که من با کارِ انتشارات و کتاب آشنا شدم، آدم‌های بزرگی در جاهای بزرگ اشاراتی می‌کردند که ما اگر بخواهیم فرهنگ جامعه­مان را اصلاح کنیم باید فرهنگ مطالعه را بالا ببریم. برای همین تصمیم گرفتم که هرکاری که انجام می‌دهم در بخش فرهنگی و به صورت خصوصی باشد. از سال 77 تصمیم گرفتم و از سال 80 شروع کردیم.

در همان سال‌های 78-77 درک کردم که در تولید کتاب اگر نمره‌ي ما از 20، 12 یا 13 باشد، در توزیع واقعاً نمره‌ي ضعیف‌تری داریم. تصمیم گرفتم در بحث کتاب‌فروشی و توزیع کتاب کار کنم و خوشبختانه الآن این مجموعه در منطقه‌ي کاشان قوی­ترین حلقه زنجیره در ارزش کتاب است و ما جز هفت یا هشت شهرِ برخوردار از کتاب‌فروشی­های خوب در سطح کشور هستیم.

 

چرا در تصمیم‌تان بر ورود به بخش خصوصی تأکید داشتید؟

در طول سال‌های 72 تا 79 با یک مجموعه‌ي فرهنگی دولتی درگیر بودم. به وضوح می­دیدم که اگر در مجموعه دولتی 10 قدم برای کار فرهنگی برداشته شود، یک قدم هم حساب نمی‌شود و به این نتیجه رسیدم که هرجا بخش خصوصی فعال بشود حتی در فرهنگ موفقیت بیشتری داریم. برای همین تأکیدم این بود که ما بدون وابستگی و با استقلال کار فرهنگی را در بخش خصوصی دنبال کنیم؛ که کار فرهنگی همان بنگاه‌داری فرهنگی است.

 

منظور شما از بنگاه‌داری فرهنگی چیست؟

اگر فقط بخواهیم برای فرهنگ هزینه کنیم و اقتصادش را درست نکنیم، پایدار نمی­ماند و بین نسلی نمی­شود. هر مرکز فرهنگی یا نهاد فرهنگی که نتوانسته درآمدزایی در عرصه‌ي فرهنگ داشته باشد، شکست خورده است. در دنیا، بحث بنگاه‌های فرهنگی مطرح است؛ اما متأسفانه در جامعه و مملکت خودمان همیشه تا صحبت فرهنگ شده، صحبت از کمک به بخش فرهنگ شده، صحبت از گدایی فرهنگی شده است. در این 15 سال ثابت کردیم که بدون هیچ کمکی از بخش­ها و نهادهای فرهنگی، با اقتصاد فرهنگی توانستیم تاثیرگذار باشیم.

 

در کتاب‌فروشی کالا به جامعه عرضه می‌شود؛ اما در برخی از فعالیت‌های فرهنگی این‌چنین نیست. آیا این پیشنهاد شما را می­شود در دیگر مقوله ­های فرهنگی هم جاری کرد؟

در جمعی کسی با افتخار گفت برای یک جشنواره­ای 200 میلیون هزینه می­کنم. من می‌گویم اگر این جشنواره جذابیت داشته باشد، باید برای این تئاترها بلیط ارائه شود و مردم هم می‌خرند. ما تجربه‌های مختلف در جاهای مختلف داشتیم که حتی یک سهم عمده آموزش قرآن را از آموزش‌گیرنده ­ها گرفتند و موفق بودند.

 

 چقدر به اهدافی که به خاطر آن این مجموعه را تأسیس کردید، رسیده‌اید؟

وقتی که اینجا را تأسیس می­کردم، گفتم در 10 سال آینده می­خواهیم دو دقیقه به سطح مطالعه کاشان اضافه کنیم و 100 تا نویسنده داشته باشیم. دقیقا سال 90 این هویدا بود که کاشان برخوردارتر از شهرهای دیگر است و نویسندگان بیشتری دارد. از سال 90 ما یک چشم‌انداز بزرگ‌تری را ترسیم کردیم. تقریباً سه‌ چهار هزار صفحه‌ي تئوری نوشتیم. ساختار کسب و کارِ کتاب را انجام دادیم و امروز شعارمان این است “قلب کتاب استان” و در آینده «برای ایران». این هدف دست‌یافتنی است و الآن در آستانه‌ی افتتاح فروشگاه مجازی‌مان هستیم.

 

چقدر مجموعه‌ي ساربوک بر گسترش تعداد نویسندگان شهر کاشان مؤثر بوده است؟ آیا شاخص‌های دیگر بر این مسأله تأثیر نگذاشته است؟

به‌طور حتم تأثیر گذاشته است. ما یک حلقه­ی زنجیر هستیم. ولی بررسی بکنیم که این یک حلقه، قوی‌تر از بقيه‌ي حلقه‌ها عمل کرده یا ضعیف‌تر. ما می‌گوییم قوی‌تر از آن حلقه‌ها عمل کردیم. نمی‌خواهیم این افتخارات نویسندگان را به نام خودمان ثبت کنیم. ما می‌گوییم که تاثیرگذار بودیم. خودِ همین تقدیرشوندگان آمدند در پشت تریبون و گفتند که ما یک مقدار از کتاب­هایمان را مدیون کتاب­های ساربوک هستیم نه ساربوک. ما خادم ساربوک و کتاب‌های ساربوک هستیم و خادم همین نویسندگان و مشتری‌ها هستیم.

 

ساربوک برای تبدیل‌شدن به قلب کتاب استان چه برنامه‌ای دارد؟

هر کسب و کاری باید یک ساختار داشته باشد. مجموعه­های فروشگاه‌های مواد غذایی، پوشاک و غیره، یک سری تئوری‌ها را تدوین کردند و پیروی می‌کنند. ما باید مثل داروخانه‌ها باشیم. چقدر ساماندهی شده و همه جای شهر داروها مرتب به آن‌ها تزریق می­شود و تحویل می‌دهند؟! داروخانه‌ها برنامه‌ریزی خاص خودشان را دارند. ما این برنامه را تدوین کردیم و می‌خواهیم عملیاتی‌اش کنیم.

 

به نظر شما راز موفقیت ساربوک چه بوده است؟

پایداری. اینکه ما از سال 80 تا الآن علي‌رغم بنیه­ی مالی ضعیف کار را رها نکردیم. بارها شاید در خفا، خودمان می­دانستیم که کمبودهایی داریم ولی ماندیم. راز موفقیت ما علاوه بر پایداری، عدم وابستگی به حوزه‌های سیاسی و جناح‌های سیاسی است. یکی دیگر از رازهای موفقیت ما «منابع انسانی» است. در ساربوک 40 نفر کار می‌کنند. ما تیم شده­ایم و فردی نیستیم.

 

چه شاخص­هایی در ساربوک بود که در سایر کتاب‌فروشی­های کشور نبود و باعث شد این مجموعه به عنوان کتاب‌فروشی نمونه‌ي کشور معرفی شود؟

ما در دو عنوان نمونه شدیم؛ یکی در بین شهرستان‌های کشور در طرح تابستانه به‌عنوان بیشترین فروش و تراکنش کتاب نمونه شدیم. دوم در بحث مروجین کتاب. مجموعه‌ی ساربوک دیگر کتاب‌فروشی نیست؛ یک «سازمان فرهنگی» است. 30 طرح را برای سه سال آینده به وزارت ارشاد ارائه دادیم. پایه‌گذاری «پایتخت کتاب» از 6 ماه پیش با طرح‌های ساربوک شده است. اکثر طرح‌های نامزدی پایتختی کتاب برای ساربوک است. الآن هم 10 تا 13 طرح آماده داریم که بتوانیم پایتخت کتاب را در سال بعد تثبیت کنیم. مسئولان شهر که تا سال قبل هیچ همکاری‌اي نکرده بودند و الآن در میدان آمده‌اند، اگر همکاری کنند، پایتخت کتاب را کسب می‌کنیم.

 

شیرین‌ترین اتفاق در سال­های اخیر برای مجموعه‌ي ساربوک چه بوده است؟

مراسم‌هایی مانند تجلیل از یاوران کتاب. و اینکه یک مشتری می­آید و از ما تشکر می­کند.

همین كه خانم «دکتر صحت» ما را تشویق می­کند برای ما شیرین است. آقای «مهندس امینیان» هر هفته به اینجا می‌آید و ما را تشویق می­کند. اگر این‌ها نبودند نمی‌توانستیم ادامه دهیم.

 

چقدر کتاب می­خوانید؟

در بازه­های مختلف زمانی تلورانس دارد. مي‌توانم بگویم که دو ماه مطالعه نکردم و زمان‌هایی هم بوده که نصف روز را به مطالعه یا یک روزِ کامل را به مطالعه اختصاص داده ام. در مجموع شاید بتوان گفت 20 دقیقه در روز مطالعه دارم.

 

بهترین کتابی را که خواندید چه کتابی بوده است؟

به کتاب‌های «امام موسی صدر» خیلی علاقه­مندم. او نماد روشنفکری دینی ماست و این روشنفکری، روشنفکری مصطلح جامعه‌ي امروز ما نیست.

 

وقتی یک کتاب از امام موسی صدر را به مشتری پیشنهاد می­کنید و با بی­ رغبتی او مواجه می‌شوید، چه احساسی دارید؟

به سلیقه­ ی مشتری‌ام احترام می­گذارم. قرار نیست که ما سلیقه خودمان را به مشتری تحمیل کنیم. ما ارائه می­کنیم. در تصمیم‌گیری دخالت نمی ­کنیم. مشتری باید انتخاب کند و اگر همین کتاب را نپذیرفت در آن زمینه‌ي فکری خودش کتاب خوب معرفی مي‌کنیم.

 

شغلتان تأثیری بر علاقمندشدن فرزندانتان به کتاب داشته است؟

یک دختر 11 ساله دارم که همه­ی دارایی‌اش کتاب است. همیشه با کتاب خوابش می­برد. خوشبختانه فکر می­کنم تعداد کتاب‌هایی که در کتابخانه‌اش است بیش از 2000 عنوان باشد.

 

ساربوک 20 ساله را برای ما توصیف کنید.

ساربوک در جشن 20 سالگی در سطح کشور شناخته شده خواهد بود. در بعضی از شهرستان‌ها شعبه خواهد داشت و در شهرهای کوچک کتاب توزیع خواهد کرد و در اتفاقات فرهنگی کشور در شهرهایی که شعبه دارد، سهیم خواهد بود.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.