سیاسی نیستم و دوست ندارم سیاسی باشم
نه سیاسیام و نه علاقه دارم سیاسی باشم. مرا میشناسید، وحیدرضا هستم فرزند بهمن صادقپور، اولین بازیگر تاریخ تئاتر مدرن کاشان.
بیش از آنکه بازیگری از وی یاد بگیرم اخلاق و شرف و انسانیت را آموختم.
من ۲۵سال است هر ساله بر صحنه تئاتر کاشان کاری به روی صحنه بردهام و چند سالی است که مورد لطف و عنایت مردم قرار گرفته و این را مدیون لطف خداوند متعال و دل باصفای شما، مردم شهرم میدانم.
کاشانیهای عزیز؛
برایتان مینوسیم چرا که بی مهریها و فشارها امانم را بریده است. رفته بودم اما خودتان میدانید که با خواست شما و پس از آن همه پیام پر مهر و محبتتان برگشتم اما این برگشتن و با شما بودن برای خیلیها خوشایند نیست.
آنطور که شواهد نشان میدهد پشت این فشارها افرادی با انگیزههای کثیف سیاسی هستند. در طول این سالها کوچکترین مشکل اخلاقی، سیاسی و اجتماعی نداشته و سرم در کار خودم بودهام بوده است.ولی اکنون بعد از بیست سال تلاش برای فرهنگ و هنر شهر باید پلههای این نهاد و آن نهاد را بالا و پایین کنم و به برخی نهادها پاسخگو باشم.آن هم پس از اجرای تئاتر و سیل انتشار افتراهای بی اساس در کانالهای تلگرامی توسط آقایانی که همه دینشان سیاسی بازی و هدفشان قدرت و وسیلهشان ناامیدکردن مردم و گرفتن خوشی از آنهاست.
گروهی مدتی است که است که در کانالهای تلگرامیشان ناجوانمردانه قسمتهایی از اجراهای بنده را برش زده و منتشر میکنند و تلاش میکنند فضا را به سمتی ببرند که مانع اجرای ما شوند.
در آخرین اقدام خود حتی از شاد بودن بیمارانی که با مرگ دست و پنجه نرم می کنند هم نگذشته و فریاد وا اسلاما سر داده و تلاش کردند هیأتیها را علیه بنده شورانده که فلانی با آهنگ سینه می زند.
یک فرد به چه درجهای باید تنزل پیدا کند که این همه نیت خیر و خوشحالی یک بیمار سرطانی را نبیند و تلاش کند تا در بین این همه زیبایی و از یک حرکت فرهنگی و خیرخواهانه بهانهای برای ضربه زدن به جمعی از هنرمندان و یک بیمارستان که گویا مشکلش، نامش هست استفاده کند.
کاشانیهای عزیز؛
ما بدون برنامهریزی قبلی و برای شادی یک بیمار به آنجا رفتیم؛ آن بیمار که شاید چند ماهی از عمرش باقی نمانده باشد و پزشکان جوابش کردهاند. به دستش سرم و انواع و اقسام چیزهایی که اسمش را نمی دانم وصل بود و نمیتوانست دست بزند و برای همین به سینهاش میزد و با درد میخندید طوری که قلب یک انسان که هیچ حتی یک حیوان هم با این صحنه همدردی میکرد .
بنده برای همدردی با این بیمار به سینه ام زدم و اینها برای رسیدن به اهداف سیاسیشان وا اسلاما سر دادهاند و چه مظلوم است این اسلام.
امروز به همراهی ما با یک بیمار صعب العلاج تاختند و دیروز به اجرای ما با چادر.
من مانده ام که آیا فقط خانواده اینها کاشانی و محجبه هستند و خانواده ما و شما که با پوشش اسلامی به تماشای اجراهای ما مینشینید کافر حربی هستیم؟!
جالب است که وقتی گروههای دیگر با چادر مشکی طنز اجرا می کنند ولی با سیاستبازیهای این گروه همراه میشوند اجرایشان مشکلی ندارد.
در نمایش عتیقه های کاشونی بازیگر ما با مانتو روی صحنه بود، آسمان و ریسمان بافتند که چرا محجبه نیست و چادر ندارد.
برقصیم می گویید رقصیدند، سینه بزنیم می گویید سینه زنی را مسخره کردند.
برخی از آنها که از بیت المال ارتزاق میکنند و در بسیاری از ساعات در فضای مجازی آنلاین هستند و به این و آن میتازند گفتهاند از دیدن نمایشنامههای ما خجالت میکشند.
با کمال احترام باید بگویم خجالت را باید شما بکشید که در تمام حیطههای غیرتخصصی دخالت می کنید و نظر می دهید؛ از هنر و سیاست تا فرهنگ و ورزش.
زن پوشی یک مرد در تئاتر و سینما چیز جدیدی نیست شما با هنر بیگانهاید.
یک زن و شوهر برای حضور در برنامه عصر جدید سعی می کنند آهنگ هندی اجرا کنند تا قبول شوند. این یک نقد بود که افراد به هر قیمتی دنبال شهرت هستند. اما آنها نوشتند؛ «رقص هندی با چادر حضرت زهرا» اما همینها به اجرای آهنگ هندی در صدا و سیما خرده نمیگیرند. گویا منافعشان با همراهی با آن سازمان و تاختن به هنرمندان شهر گره خورده است.
برای رسیدن به اهداف سیاسیشان مقدسترین کلمات و نام پاکترین مخلوقات خداوند از حضرت زهرا تا امام حسین علیه السلام را وسیله قرار میدهند.
غافل از اینکه نسل آگاه امروز می دانند که گام اول دینداری خوردن لقمه حلال است. شما باید پاسخ بدهید که کدام مرجع دینی به شما مجوز داده که در یک نهاد عمومی بنشینید و دائم در این گروه و آن گروه تلگرامی برای این و آن پیام بفرستید؟
جالب اینجاست که وقتی از استان شدن کاشان حمایت کردم در کانالی که مدام فحشهای محترمانه به بنده میدادند ناگهان نوشتید «نظر وحیدرضا صادقپور بازیگر تئاتر در مورد جوسازی های عده ای …»
یعنی تفسیر اینها از هنر و فرهنگ و دین بر اساس قدرت طلبی و سیاست بازی شکل میگیرد. جایی که به نفعشان است ناگهان ما بازیگر تئاتر میشویم و جایی که به نفعشان نیست ما مسخره می شویم.
خواهشاً اینقدر از جانب مردم با صدای بلند حرف نزنید. نظر مردم را هر پنج شنبه به بام شهر بیایید و یکصدا از سه هزار نفر علاقه مند گروه ما جویا شوید.
مردم عزیز کاشان؛
به عقیده بنده علت این همه توهین به اهالی فرهنگ و هنر و رسانه در این شهر ترس است. انتخابات نزدیک است و باید پایگاههای مردمی غیرهمراه با نظرات و عقایدشان را هدف بگیرند. هنرمندی مانند صادقپور از منظر اینها حتی حق سکوت هم ندارد بلکه بر اساس منطق اینها افراد یا باید با اینها باشند یا توهین و تحقیرشان واجب میشود.
طبق نظرخواهی واحد lT بیمارستان یثربی ۹۸درصد برنامه خیرخواهانه دیروز را عالی دانستند.
در این بیست سال که در صحنه تئاتر به قول اینها چادر سر کردهام و مردم را خندانده و شاد کردهام کسی از دین اسلام خارج نشده ، و نظام و اسلام آسیبی ندیده است. فقط عده ای پیر و جوان و بیمار شاد شدهاند که عده ای، سه ماه است با کمک برخی دوستانشان محکم و استوار ایستاده اند تا اندک شادی هم از مردم بگیرند.
مردم عزیز کاشان؛
مطمئن باشید هنرمندان کاشان در کنار شما هستند و ما برای آنکه لحظهای شادی را بر لبان شما بنشانیم از هیچ تلاشی دریغ نمیکنیم حتی اگر ما را مسخره بنامند.
تجربه تاریخ هم نشان داده که ما و شما در کنار هم میمانیم و کسانی که باید بروند همانهایی هستند که نقابهای رنگارنگ به چهره و به نام دین به دین و آرمانهای کشور ضربه زده اند.
شما خود خوب میدانید اما باز تاکید میکنم، من وحیدرضا صادق پور سیاسی نیستم و خندان مردم هم برای اغراض سیاسی شما ضرر ندارد.