شاخصهای کارآفرینی و راه توسعه
سیدمهدی الوانی ــ ديدبان جهاني كارآفريني (GEM) که با یک حرکت دانشجویی در سال 1997 بر اساس ماموریت خود که رصد و ارزيابي و ارائه دادههاي پژوهشي معتبر در سطح بينالمللي درخصوص فعاليتهاي كارآفرينانه است، شروع به کار کرده است.
این نهاد بینالملی سالیانه بر اساس تحلیلهای تخصصی شاخصهای کارآفرینی را از زوایای مختلف در کشورهای جهان بررسی، و گزارش سراسری آن را ارائه میکند.
در نخستین گزارش سالانهي GEM كه در سال 1999 منتشرشد، تنها 14 كشور همكاري داشتند، اما درحال حاضر بیش از 100 کشور جهان که بیش از 90 درصد GDP دنیا را تشکیل میدهند، عضو این کنسرسیوم دانشگاهی هستند.
مطابق آخرین گزارش شرایط کارآفرینی سال 2018 در ایران، از میان 137 کشور جهان به رتبه 72 رسیده که نسبت به سال گذشته 13 رتبه ارتقا یافته است. که بیشترین ارتقاء در بخش مهارتهای راهاندازی کسب و کار است.
بر اساس این گزارش ایران همچنان رتبه پایینی در شاخص جهانی کارآفرینی دارد ولی با صعود 13 پلهای خود، توانست اکوسیستم کارآفرینی خود را نسبت به سال قبل ارتقا داده و از لحاظ بهبود اکوسیستم کارآفرینی جزو 10 کشور برتر دنیا یعنی جایی بالاتر از کشورهایی چون ایتالیا، لهستان، کانادا، ایرلند و کره جنوبی قرار دهد.
ایران در هر 14 شاخص مربوط به اکوسیستم کارآفرینی، بهبود نسبی داشته است. مهارتهای استارتآپی و راهاندازی کسبوکار، بیشترین امتیاز و پذیرش ریسک کمترین امتیاز را به خود اختصاص داده است.
ایران در بین کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا هم توانسته با 3 پله صعود در جایگاه یازدهم قرار بگیرد.
فارغ از تحلیل این گزارش مهم از زاویه کارآفرینی و موارد مربوط به آن، نگارنده میخواهد از زاویه دیگر به این مهم توجه کند.
در گزارش منتشرشده که همخوانی بسیار زیادی با شرایط کسب و کار و زندگی عادی مردم دارد، فاصله بسیار زیادی میان شاخصها مشاهده میگردد، تا جایی که بیشترین اختلاف میان شاخص مهارتهای راهاندازی کسبوکار و پذیرش ریسک است. یعنی جامعهای که توان و امکان راهاندازی کسب و کار را در مرتبهی بالایی دارد، در ادامه و استمرا آن هرگز توان و برنامهای برای ریسکهای آن ندارد.
البته این موضوع هم جای بررسی دارد که راهانداری را در قالبی شخصی و کنترل ریسک را در مقولهی اجتماعی میتوان معنی کرد و باید در این قالب به بررسی بیشتر آن پرداخت. ولی آنچه میتواند به عنوان نشانه و تذکر در برگیرنده مفاهیم اجتماعی از برداشت این گزارش باشد، تفاوتها و ناهماهنگی شاخصها است، از سویی رشد یک شاخص، کشور ما را در میان 10 کشور برتر قرار میدهند و از سوی در جمعبندی جایگاهی بیشتر و بهتر از 72 کسب نمیکنیم.
در مدیریت اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی ما چه در حد یک کسب و کار کوچک و یا چه در حد کلان دقیقا با همین موارد و مشکلات روبهرو هستیم. حتی به باور من در زندگی شخصی هم ما ایرانیها با این مشکل روبهرو هستیم که به دنبال رشد همهجانبه و یا توسعه پایدار نیستیم و زندگی خود را در بخشهایی با موفقیتیها همراه و بخشی با شکستهای همراه میسازیم .
این موضوع از جایی اهمیت بیشتری مییابد که این فعالیتها و این همکاریها با شاخصهای متفاوت نتایجی ناهمگون را در اجتماع، اقتصاد، سیاست و زندگی روزمرهی ما میگذارد و مجموع آنها نمیتواند در راه موفقیت و پیشرفت معنی یابد و نتیجهبخش باشد.
در معنی و نگرش ” توسعه ” مفهومی مثل تعادل، تکامل، همگامی، همراهی و تناسب پیشرفت شاخصها از اهمیت بالایی برخوردارد است. متاسفانه ما در زندگی عادی و حرفهای خود چنین معیاری را برای توسعه نمیبینیم.
در توسعه نمیتوان تصویری کاریکاتوری را ترسیم و یا تجویز کرد، به بیان سادهتر به جملهی منتسب به دکتر حسابی میتوان اشاره کرد: ” جهان سوم جایی است که هر کس بخواهد مملکتش را آباد کند، خانهاش خراب میشود و هر کس که بخواهد خانهاش آباد باشد، باید در تخریب مملکتش بکوشد.” در بسیاری از شاخصها ما به جای همراهی و تناسب، تناقض داریم و برای حل این تناقض راهکارهایی را در نظر میگیریم که هدف را که توسعه است از میان میبرد.
همگامی و متناسبسازی شاخصها تاثیر بسیار بیستری در کسب و کار و یا فعالیتهای توسعهمحور خواهد داشت تا پیشرفت در یک شاخص و عقبافتادگی در شاخص و یا شاخصهای دیگر.
یکی از مهمترین و موثرترین پیوندها برای همکاری شاخصها در پیشرفت، آموزش است. آموزش میتواند حلقهی مفقوده و راهکاری متناسب برای توسعه هر جامعه و سازمان باشد.
در این نوشتار کوتاه که شاید مقدمهای بر عبارات آینده باشد با بهرمندی از شاخصهای ديدبان جهاني كارآفريني به این نکته اشاره شد که توسعه و تکامل نیاز به تعادل در رعایت اجرا و انجام شاخصها است و عدم رعایت آن هدف توسعه را دنبال نمیکند.