شما مردم را شاد می‌کنید تو این ایام گرفتاری

«محمد عباس‌زاده» بازی‌گر و هنرمند طناز و کوتاه‌قامت مشکاتی، در خاطره‌ای در کانال تلگرامی خود، به توجه و علاقه مردم به برنامه‌های نمایشی شاد و طنز اشاره کرده و نوشته:
«امشب برا اجرای نمایش خیلی عجله داشتم چون نمی‌خواستم دیرکنم… به‌سرعت پریدم سر خیابون و اولین تاکسی که دیدم بلند داد زدم دررررر بسسسست.

تاکسی هم همونجوری وسط شلوغی زد رو ترمز..! صندلی عقب ماشین نشستم و به راننده گفتم می‌خام برم کاشان مال..!

گفت: می‌برمت صبر کن این خانم رو پیاده کنم…یه خانم تقریبا سی ساله جلو نشسته بود. نمی‌تونستم درست چهرشو ببینم..!

گوشیم زنگ خورد، داشتم با دوستم حرف می‌زدم و بهش می‌گفتم الان می‌رم سر اجرا.!
راننده از حرفام یه چیزایی دستگیرش شد و شروع کرد سوال‌کردن.

ــ کجا اجرا داری ؟
ــ کاشان مال

ــ هر شب هست؟
ــ بله تا دهم هست ساعت ده شب.

ــ خدا سلامتیت بده آقای «عباس‌زاده» بازم شما مردمو شاد می‌کنید تو این گرفتاریایی که دارن..!

من داشتم مثلا خجالت می‌کشیدم و تشکر می‌کردم و تعارف تیکه‌پاره می‌کردیم تا خانمی که جلو نشسته بود به حرف دراومد..!

ـــ‌ بله آقای عباس‌زاده یه شاعر بسیار خوبیه. من شعرای شمارو خیلی دوست دارم و همیشه دنبال می‌کنم?

من دیگه داشتم ذوق‌مرگ می‌شدم ولی باخودم گفتم کاش بیشتر منو می‌شناختن…من اونی نیستم که آدما تصور می‌کنند…

خلاصه بعد از تعریف و تمجیدا رسیدیم به مقصدی که خانم قرار بود پیاده بشه…و دوباره با کلی تعارف و بشین و بفرما تا اونجایی که ماشین در حال حرکت بود من هنوز می‌گفتم: قربان شما، لطف دارید?ممنااااااان

راننده به راهش ادامه داد. آقای راننده با تعریفای خانم از من بیشتر خوشش اومده بود گفت واقعا که کاشان شهر شعر و ادب…دوتا بچه دخترم چند روز پیش تو ماشینم مشاعره می‌کردن حض کردم?

شروع کرد به تعریف شعر و شاعری و حافظ و سعدی و مولانا…

منم استرس داشتم کی می‌رسیم..؟‌‌! دیر نشه

آقای راننده گفت: شما شاعرم هستین.!؟

گفتم نه بابا شاعر کجا بود حاجی….من گاهی فقط می‌نویسم اونم دل‌نوشته نه شعر….

خلاصه ماجرای دربست‌گرفتن امشب ما باعث شد بعد از چند وقت یکم بنویسم…
از اون خانم کمال تشکر رو دارم?ولی واقعا شاعری کار هر کسی نیست!

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.