غوغای «احسان» در «سن‌پترزبورگ» و خوابِ همچنان قیلوله‌ی کاشانی‌ها

1- عصر جمعه، یک ایران نگاهش به ساعت بود و راضی از تساوی که لحظه هیجان‌انگیز در دقیقه 90 + 1 با اعلام خطا روی «سامان قدوس» در سمت راست دروازه مراکش فرا رسید. سانتر زیبا و مواج «حاج صفی» و دستپاچگی” عزیز بوهادوز” یک سه ‌امتیاز شیرین به حساب ایران و البته آبروی فوتبال آسیا واریز کرد. بازی با مراکش به دل‌پسندترین نحو برای شاگردان «کی روش» و البته کاپیتان دوم تیم او به پایان رسید و با همه شیرینی‌اش به تاریخ پیوست. حالا ما و یوزها دو مصاف به مراتب سخت‌تر دیگر در پیش داریم. ابتدا با اسپانیا و سپس پرتغال که نزاع شان به تساوی سه بر سه رسید تا تیم یک گُله ایران به لطف پایداری بچه هایش تا دقیقه آخر، صدر جدول را حداقل تا 30 خرداد مال خود کند.

2-بستن بازوبند کاپیتانی تیم ملی در 28 سالگی، با بیش از ۹۰ بازی ملی در دومین جام جهانی دوران ورزشی. ارسال پاس گل در دقایق سرنوشت‌ساز و به‌دست آمدن دومین پیروزی در مجموع پنج بار حضور ایران در تاریخ جام جهانی. تأثیر غیرقابل انکار و غوغای بی گفت‌وگو به همراه امید ابراهیمی در نخستین پیروزی منجر به صدرنشینیِ ایران در گروه ب جام جهانی 2018 برابر مراکش چغر و بد بدن.. احسان حاج ‌صفی اگر همین‌طور بدون حاشیه و در همین مسیر ادامه بدهد، حضور در سومین جام‌جهانی و در 32 سالگی هم برایش دور از دسترس نیست و البته اگر از کریم باقری الگو بگیرد شاید بتوان تصویری از او در 36 سالگی در قاب جام جهانی2026 و با لباس تیم ملی ایران هم برایش متصور بود.

احسان حاج‌صفی مصداق بارز آن دسته از ورزشکارانی است که بدون ادا و اطوارهای خاص سلبریتی‌های میدان ورزش سرش به کار خودش گرم است. نه در اینستاگرام روز را به شب و شب را به روز می رساند و نه در میدان‌های فوتبالی سرش برای حاشیه درد می کند. اصلأ و ابدأ یادمان نمی آید کمیته انضباطی فدراسیون آن سالها که در سپاهان توپ می زد برایش احضاریه یی بابت پاسخگویی به فلان تخلف فرستاد یا نه. گویی او از همان نونهالی که از آکادمی ذوب آهن شروع کرد پیر مرادی در گوشش خوانده بود که : هی پسر؛ تا توانی از حاشیه بگریز که خیر تو در همین است و بس. بدین سان شاید آن توصیه سبب شده تا حاج صفی خیریتش را فقط و فقط در فوتبال صرف جستجو کند و همین است که از علی دایی که نخستین بار در سال 87 به تیم ملی دعوتش کرد تا کارلوس کی‌روش برای او حساب جداگانه یی باز می کنند.

3-راستش را بخواهید مسعود شجاعی که تعویض شد و بازوبند که به احسان رسید، مسؤلین زادگاه کاپیتان دوم هنوز در خواب قیلوله بودند. خواب‌شان آن‌قدر سنگین بود که حتی پاسِ گلِ بچه‌ی” محله درب‌یلان” و شور و شعف بدون کنترل «عادل فردوسی‌پور» هم تغییری در پوزیشن حالت خوابیدن آن‌ها ایجاد نکرد! اصولأ خستگی حاصل از نشست‌های مداوم برای تعیین تکلیف اداره آموزش و پرورش و اداره فرهنگ و ارشاد مجالی برای نشستن پای «ال‌ای‌دی» و تماشای فوتبال نمی‌گذارد!

این‌قدر بار بر زمین مانده، مانند سرنوشت مدیریتی نهاد متولی 50 هزار دانش‌آموز در این شهر هست که دیگر مجالی برای رصد فوتبال جام جهانی و حضور یک بازیکن کاشانی در این آوردگاه نیست. فوق‌فوقش بازی که تمام شد، به مسؤلین روابط عمومی ادارات و سازمان‌های‌مان می سپارند که توی تلگرام دو سه تا پست بگذارند و سر و ته همه چیز را هم بیاورند. این یعنی این‌که ما با در نظرگرفتن مسئله اصلی شهر، به یاد ورزش‌کاران ملی‌مان هم هستیم!

4-وقتی قبل از شروع جام جهانی، گوشه گوشه‌ی کاشان را خالی از حتی یک بنر بزرگ‌داشت ورزش‌کار ملی شهر بابت حضور دومش در این آوردگاه بزرگ می‌بینم، معنی‌اش این‌است که این نخبه‌کشی لعنتی حالاحالاها قرار نیست بارش را از این شهر جمع کند و برود! نمی‌دانم، شاید یکی از مختصات شهر غم‌زده و دل‌مرده و گرفتار در مفاهیم سیاه و کدر این است که ورزش‌کاران ملی‌اش را به حساب نیاورد، چه رسد به این که حرف‌شان را نشنود و توصیه‌های‌شان برای نجات ورزش شهر از فلاکت و بدبختی را به هیچ بینگارد.

در چنین اوضاع و احوالی برای مسؤلین شهر، اهمیت حضور یک” بچه کاشونی” در جام جهانی و کاپیتانی تیم ملی تنها در حد نصب یک تلویزیون full hd در بام شهر و تیلیت نان در آب‌گوشت جام جهانی خلاصه می‌شود و بس.

نمی‌دانم، شاید ما خیلی پرتوقعیم. شاید موافقت برای نصب یک اعلان قبل از شروع جام جهانی در شهر، با محتوای آرزوی موفقیت برای «حاج صفی» و تیم ملی ایران باید از پیچ‌و‌خم‌های شورای تأمین یا شورای فرهنگ عمومی شهر رد شود! و لابد به زحمت بروکراتیک‌اش نمی‌ارزد! چه می‌دانم، اصلأ شاید تقصیر از خود احسان است که سالی به ماهی به شهرش سر نمی‌زند و عکس گرفتن با چهارتا مسؤل ورزش‌دوست را به ویترین رنگارنگ افتخاراتش اضافه نمی‌کند!
مهدی سلطانی‌راد ــ کاشان آنلاین

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.