مهر شریف

مشکات آنلاین: دکتر مصطفی جوادی به مناسبت درگذشت و فقدان شاعر زنده یاد، استاد علی شریف، در یادداشتی نوشت:

دهه کرامت است. ایام میلاد امام هشتم(ع).دلم تا صحن رفته است تا پنجره فولاد. تا ایوان طلا. تا آستانه خورشید ؛ خراسان.
صدای نقاره درگوشم میپیچد. با کبوتران حرم پرواز میکنم.
چشمم را باز میکنم خیابانهای شهر کویری ام خلوت است نه جشنی .نه مراسمی .دلم میرود تا جشنواره آه و آهو تا دهه کرامت چند سال پیش که از استاد شریف تقدیر میشد .پیر مرد امد با تبسم همیشگی اش تواضع کرد و گفت …..ما که قابل نیستیم.

و بعد رفت پشت تریبون قصیده اش را خواند.
می درخشد بر فراز گنبد دوار مهر /دهر را سازد سراسر مطلع الانوار مهر.
استاد کم توان بود و قصیده طولانی خواند و خواند .
بارگاه علم و عرفان مرقد شمس الشموس/شمسه ی ایوان او می پرورد بسیار مهر.
بغض گلویش را گرفته است صندلی گذاشتند استا د نشست.مردم به وجد آمد ه بودندو استاد سرشوق. .برایش کف زدند برای سلامتی اش صلوات فرستادند وقتی جلسه را ترک میکرد گونه هایش خیس بود شاید دلتنگ حرم شده بود و شاید اشک شوق میریخت با عود و اسپند و صلوات بدرقه اش کردند.
پیرمرد به خانه برگشت و حالا من در دهه کرامت سراغش را می گیرم.فرزند ارشدش خبر بستری شدنش را می دهد.
خلوت آی سی یو بیمارستان است و تنهایی استاد. پر زدن کبوتران حرم خوابش را به هم میزنند.صدای نقاره ها می پیچد در فضا ی بخش.فضا پر است از نجوای رضا رضا …… استاد چشمانش را باز نمی کند.لبخند رضایت روی لبانش نقش نقش بسته است .برای اخرین بار نگاهش میکنم و ناخودآگاه سوال وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در ذهنم تداعی میشود .به دیدار کدامیک از مفاخر فرهنگی شهر خواهیم رفت؟
بلافاصله میگویم استاد علی شریف کاشانی.
دقایقی بعد با وزیر ارشاد و همراهانش کنار بستر بیماری استاد نشسته ایم.استاد از سابقه دویست ساله انجمن ادبی صبا میگوید و بعد دیوانش را میگشاید.و بخشی از قصیده امام رضا را قرائت میکند.
مه فشاند سیم اگر بر طارم نیلی شب /زر فشاند صبحدم بر گنبد دوار مهر.

وزیر صنایع ادبی قصیده را برمیشمارد و استاد تواضع میکند و به سختی خودش را برای عکس یادگاری اماده میکندسپس قرآن منظومش را به میهمانان هدیه می دهد.
.در ان روز گرم با مردی شریف که نزدیک به یک قرن به فرهنگ و ادب ایران خدمت کرده است خداحافظی می کنیم ودر هیاهوی کوچه خیابانهای شهر تنهایش میگذاریم .
و باز غروب گرم تابستان است پیکری شریف دست به دست میشود تا به ارامگاه ابدی برسد .در مقبره صدای صلوات است و بوی گلاب. به دیوار خیره میشوم .
باز همان قصیده بر کاشی های دیوار مقبره نقش بسته است
بین استاد و قصیده هشتمین امام الفتی دیرینه است .جمعیت که ارامگاه را ترک میکند شعر را مرور میکنم.انگار او تجربه و حاصل زندگی اش را در بیت آ خر خلاصه کرده است:
بر ولای خاندان بسپار جان و دل« شریف»
تا به لطف حق شود یاور تو را مه • يار مهر

نامش جاوید.

تیر ماه 1399
دکتر مصطفی جوادی

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.