جَنگ و هنر
مشکات آنلاین – نسرین ارتجایی: جنگ، این پدیده انسانی-اجتماعی همواره پیوند ویژهای با هنر داشته است و در تاریخ ادبی-هنری جهان، هنرمندان و نویسندگان، آثار فاخر و جدی زیادی در این مورد تولید کردهاند، مثل تولستوی با جنگ و صلح بهیادماندنیاش.
از پایان جنگ ایران و عراق چند سال گذشته است؟ چند سال دیگر باید بگذرد تا به قول حضرت آقا و رهبر ما، دستاندرکاران و کهنه سربازان و رزمندگان هشت سال دفاع، این نکته را دریابند که تولید این آثار را به دست متخصصین حرفهای این کار بسپارند؟ کسانی که از راه تحقیق، پژوهش و نوشتن به زبان هنری، دارای تجربه زیادی در این زمینه با نگاهی نو هستند.
مگر نگفتهاند که ضمن مخاطب شناسی دقیق، احتیاج است به اینکه انسان با متخصصین کار، با کسانی که در این زمینهها تجربه زیادی دارند، کار کنند؟ در حال حاضر، آنچه دارم رصد میکنم و جز در صفحه شخصیام، در موردش چیزی ننوشتهام، اتفاق عجیبی است که این جدیترین ژانر جهان را تا سطح پایینتر از ادبیات زرد هم کشانده است. اثر و نشانهای از جستجوگری خاص، نوآوری و تسلط به هنر نویسندگی در آنها یافت نمیشود، حالت گردآوری- گزینشی دارد و از نظر مطالعات رفتارشناسی و مردمشناسی آن روزها و کیفیت و ارزش ادبی، جایگاهی پایین دارند و…
بهراستی این رشد کتابهای روایتی و زندگینامهای و بهندرت داستانی معمولی و گاه بسیار ضعیف و پر از تحلیلها و مقالهها، روایتها و خاطرههای خارج از کنکاش و مستندات بکر که در شهر من دارد نوشته و تولید میشود، چه چیز به ادبیات دفاع و جنگ کشور اضافه میکند، جز تنفر و دلزدگی و اصلاً نگاه نکردن به آنها توسط نسل امروز و بعدها؟
ممنون خانم نویسنده.با توجه به علاقه و کنجکاوی ام نسبت به این مساله تاریخی کشور،به سراغ دو تاکتاب رفتم.کتابسازی بود کلا.منفکر می کنم از روی ندانم کاری انجام می دهند.شاید همنمی خواهند هزینه کنند.ای کاش به توصیه رهبر عمل کنند.
سلام
ممنون از شما برای بیان دیدگاه نسل جوان
البته که حق با شماست..اما سعی می کنیم که باهنر خلاقانه موجبات دلزدگی نسل جنگ ندیده رو فراهم نیاریم
با سلام اتفاقا منم به تازگی یه کتاب واسه شهدا منطقه ….بود مطالعه میکردم واقعا بنده خدا زحمت کشیده بود ولی چون تخصص نداشته سطح اون بسیار پایین بود منم موندم چرا عرصه برای ارائه چنین آثاری بازه و نویسندگان خوب ما باید در گمنامی بسر ببرند
درود، خانم ارتجایی عزیز، نویسنده هایی چون شما که صادقانه دغدغه ی انسانی داشته باشند و در عین حال اهل فن هم باشند کم تر دیده میشود، خاصه در ادبیات جنگ، در حالیکه کورت ونه گات با معروفترین اثر داستانی خود «سلاخ خانه ی شماره ی پنج» به تصویر سازی پیرامون جنگ پرداخت و دین خود را به کشورش و ادبیات ادا کرد، با شما موافقم متأسفانه در ایران این حلقه عامدانه یا غیر عامدانه مغفول مانده یا به دست نااهلان و کم سوادان افتاده، سپاس از شما برای نوشته ی دلسوزانه تان، امیدوارم به همت عزیزانی چون شما، این ژانر از ادبیات به بار و بری، در خور برسد
با درود .اینطور که مطالعه کرده ام در زمان های بعد از خاتمه جنگ هم ایناتفاقات عجیب در این ژانر افتاد.که مایه تاسف است که تکرار می شود.
پدیده جنگ همواره عامل حرکت، تغییر و تحول در فرهنگ، زبان، سنت و باورها ی یک ملت است و در ساخت ذهنیت نویسندگان و هنرمندان اثرگذار است.
در ایران چرایی نوشتن از جنگ، موجب چگونگی نوشتن درباره آن شده و رویکردهای متفاوتی را پدید آورده است. در سالهای جنگ، بعضی از نویسندگان تجربههای شرکت در جنگ را مضمون اصلی داستانهای کوتاه و بلندشان انتخاب میکنند؛ برای برخی نیز حفظ و دفاع از ارزشها و انتقاد از فراموشی آنها از مضامین اصلی است.در حالیکه پرداختن به مسائل اجتماعی و سیاسی پیرامون جنگ به ندرت دیده میشود. با پایان جنگ، بخش عمدهای از ادبیات جنگ شرح بازگشت از جبهه است و داستانها درباره رزمندگان وآزادگانی است که با سر افرازی به خانه برمیگردند و با دنیای تازهای مواجه میشوند.
موضوع «انسان در جنگ و انسان برآمده از جنگ» هم در داستانهای متأخر بیشتر انعکاس یافته است که البته درباب مطالب ذکرشده اآن طور که شایسته و بایسته است حق مطلب ادا نشده است و آثاری که در دست مخاطب است جز مباحت تکراری و کپی برداری از مضامین داستانی نیست و به ندرت شاهد آتاری هستیم که در خور توجه می باشد