از بزهکاری اخلاقی، تا سیاستبازی بیاخلاق
محمدعلی خرمی مشکانی: همسایه یکی از دوستانم معتاد بود. گاهی برای هزینه مواد ناچار میشد دست به سرقت بزند.
روزی با رفیقم درباره حضور این همسایه و وضعیت امنیتی کوچه شان صحبت می کردم. خندید و گفت: هنوز هیچ همسایهای نگفته یک سناری از او سرقت شده است. این آقا هم یک جا گفته من از هرکسی دزدی کنم از همسایه دزدی نمیکنم. استدلالش هم این است که «باید حرمت همسایه را نگه داشت.»
شما هم شاید با نمونههایی از آدمهای بزهکار روبرو شدهاید که در بزه هم خط قرمز دارند و سعی می کنند خالی برای خالو در پرونده اخلاقی خود بگذارند.
این روزها خبرهایی به گوش می رسد که آدم دلش نمیخواهد باورشان کند؛ چرا که درست بودنشان به این معناست که برخی از اهالی سیاست به اندازه بزهکاران برای خود حاشیه اخلاقی متصور نیستند.
چندی قبل یکی از دوستان میگفت پس از غیبت مجید شمس به علت بیماری در شورای شهر، یکی در صحن علنی با لبخند گفته است « یادش به خیر آقای شمس».
با خودم گفتم نمیشود که یک چهره تحصیل کرده، درباره عضوی که امروز به دلیل بیماری خاص خود بیش از همیشه به امید و روحیه نیاز دارد حرف ناامید کنندهای بزند. یعنی آدم حتی برای دشمن خودش هم این روزها را نمیپسندد. شاید منظورش این بوده که جای شمس در شورا خالی است.
پس از چند روز یکی از دوستان گفت که گروه مخالف شهردار با آقای علی البدل شورا جلسه گذاشتهاند و درباره آینده شهرداری و حتی تقسیم پستها و سمتهای مدیران گفتگو کردهاند.
باور کردنی نبود که یک عده برای رسیدن به قدرت چشم انتظار مرگ دیگری باشند.
دوست نقل کننده خبر گفتگویی از عضو علی البدل شورا برایم ارسال کرد و گفت: تو در این دو سال تا به حال از این آقا مصاحبهای درباره موضوعات شهری دیدهای؟ چرا الان در چنین شرایطی باید ایشان رسانهای شود و درباره موضوعی مانند زیرگذر که مورد مناقشه و محل جدال دو گروه شده اظهار نظر کند؟
راستش را بخواهید نمی شود فهمید در زیر پوست این شهر چه می گذرد اما می توان از اصحاب سیاست و قدرت این شهر دارالمومنین خواست، حداقل به اندازه آن معتاد و سارق شهر برای خودشان، معرفت، مرام و حریم اخلاقی قائل باشند.
میتوان از اعضای شورا خواست در شرایطی که همکارشان برای ادامه حیات بیش از هر چیزی به امید نیاز دارد، خواسته یا ناخواسته، حرفی نزنند و کاری نکنند که شیشه دلی بشکند.
چرب و شیرین دنیا، اینقدرها هم با ارزش نیست.