مکتب اتحادیه
صادق صدقگو: دانش آموز دبیرستانی بودیم و مقوله نوظهور «تهاجم فرهنگی» نُقل هر محفلی بود. حدود یک دهه پس از پایان جنگ، تفکری مادیگرایانه در میان برخی از مردم جامعه در حال ترویج بود که ارزشهای دینی را کمرنگ میخواست و بعضی از اصول فرهنگی را هم دچار کهنگی! میدانست. دغدغه اصلی بخش قابل توجهی از آنها، رشد سریع اقتصادی و نوعی آیندهنگری همراه با رنگ و لعاب اشرافیگری بود.
«فرهنگ» نه تنها دارای متولّی خاصی نبود بلکه سر و سامانی هم نداشت. هر کسی یک گوشه از آن را به سوی خود میکشید تا با رویکردی کاسبکارانه، سقف معیشت خود را بر ستون نام آن استوار کند. در میان این معرکه اقتصادی (یا به نوعی مهلکه فرهنگی) جماعتی از جوانانی «یک لا قبا» که ابزار یا قدرتی برای اعمال سلیقه در اصلاح آن اوضاع و روند جاری نداشتیم، در جستجوی مکانی برای همگرایی و هماندیشی بودیم تا شاید بتوانیم با کنشگری، دغدغه هایمان را رفع کنیم که «اتحادیه» ما را در کنار هم قرار داد.
ساختمانی فرسوده و قدیمی – که امروز تبدیل به بیمارستان میلاد شده است – مأمن و ملجاء ما شد. بخش قابل توجهی از فعالان فرهنگی دهه پنجاهی و شصتی در «اتحادیه انجمن های اسلامی دانش آموزان کاشان» جمع شدند و اینگونه بود که توانستند برای قریب به سه دهه، نیروی محرکهای برای جریان فرهنگی شهر را – خصوصا در سه ماهه تابستان – تامین کنند.
اتحادیه یا همان آینده سازان «پاتوق» ما شد اما نه برای دورهمیهای فانتزی و خوش گذرانیهای مرسوم آن دوران بلکه برای همفکری و برنامه ریزی جهت غنیسازی اوقات فراغت هم نسلان مان که «علی شریف» هم محور جمع ما بود.
علی آقا و جمعی دیگر خود را وقف راهنمایی و آموزش ما برای مدیریت در فعالیتهای فرهنگی برای همنسلان خودمان کرده بودند و از این رو میگفتند که او چندین سال است پشت کنکور پزشکی مانده اما دست از دغدغه هایش نکشیده است.
او بالاخره به دانشگاه علوم پزشکی راه یافت اما دغدغههای فرهنگیاش او را راهی حوزه علمیه – خاستگاه خانوادگیاش – کرد.
آن ساختمان قدیمی و شاید مخروبه هم، سرپناهی برای کنشگری ما و پرورش نسل آینده شده بود و با همت، تلاش و حضور علیآقای شریف و جمعی دیگر همچون آقایان: حسینعلی شریف، محمد اسماعیل دانشمند، مهدی رحیمی و… نسلی هوشمند، دغدغهمند و توانمند پرورش یافتند که امروز در گوشه گوشهٔ این شهر و کشور، هویت و انگیزه فرهنگی خود را فراموش نکرده و همچنان کنشگر و پیشرو هستند.
«اتحادیه انجمنهای اسلامی دانش آموزان کاشان» برای ما اندیشکدهای فرهنگی – با استانداردهای آن دوران – بود که از استاد و رییس دانشگاه تا روحانی و امام جمعه، از مدیرکل تا رییس اداره، از کارمند تا بازاری، از پزشک متخصص تا مهندس و… را با رویکردی فرهنگی تربیت کرد و همه اینها مرهون حضور مخلصانه و عاشقانه بزرگوارانی همچون مرحوم حجت الاسلام و المسلمین «علی شریف» است.
برای نسلهای مختلف مردم کاشان، نام خانوادگی «شریف» معنا و مفهوم خاص خود را دارد: روحانیون را به یاد مرحوم ملاحبیب الله شریف، اساتید دانشگاه را به یاد مرحوم دکتر علی شریف و رزمندگان را به یاد شهید رضا شریف میاندازد. اما برای نسل من، خصوصاً کسانی که در دهه هفتاد و در عنفوان نوجوانی شان دغدغه های فرهنگی داشتند، این حکایت از جنس دیگری است و چهره همیشه خندان «علیآقا» را در ذهنشان روایت میکند.
فردی که امروز، دیگر در میان ما نیست اما فرهنگ شهرمان قطعاً به او مدیون است، چرا که حدود ۱۸ سال، عَلَم «اتحادیه» را بر دوش گرفته بود و حتی در ناملایماتی قرار گرفت اما امروز میتوان ثمره تلاش و کوشش او را در خلق و خو، سرشت و سیرت، روش و منش و مشی و مرام «فرهنگ محور» پرورش یافتگان «مکتب اتحادیه» مشاهده کرد.
پاسداشت میراث معنوی او و نکوداشت یاد و خاطره آن تلاشهای جمعی، در استمرار این مکتب و تاسیس تشکلی فراگیر فرهنگی – اجتماعی با حضور بچههای ادوار اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشآموزان کاشان و بهرهگیری از توان جوانان قدیمی و جدید نهفته است.
تشکلی که ریشه در فعالیت فرهنگی دانشآموزان در انجمنهای اسلامی مدارس کاشان در دهه شصت تا هشتاد دارد و همدلی، حضور و هماندیشیشان، ظرفیتی عظیم و پتانسیلی غیر قابل توصیف را رقم خواهد زد که بخشی از ثمرات آن در بعضی از عرصهها بروز و ظهور یافته و قابل مشاهده است. ثمراتی که میتواند بار دیگر محرک و نشاط آفرین در فضای فرهنگی و اجتماعی کاشان شود و ناجی این شهر خسته باشد.
خداوند رحمت کند این دوست و استاد عزیز را