امروز روز توست
محدثه میرکمالی:
روز توست
تویی که فقط در روز هفده مرداد پررنگ و عزیز میشوی و باقی روزهای سال فردی هستی که با سررسید و خودکار در جلسات حضور میابی تا برای مردم، خبر بنویسی. ولی وقتی به قسمتی از جلسه میرسی که دارای ارزش خبریست، مسئول، میکروفون را خاموش میکند و میگوید: “این حرفها از این اتاق بیرون نرود”
جلسه ساعت ۱۰:۳۰ برگزار میشود و روابط عمومی محترم در ساعت ۱۰ برایت پیام میفرستد که خبرنگار محترم، جلسهی ستاد فلان در ساعت ۱۰:۳۰ سالن جلسات فلان جا برگزار میشود.
دو انتخاب داری: اگر بروی، در واقع تمام برنامهریزیهای آن روز تو به هم میریزد. اگر هم نروی، شاید نکات خبری مهمی را از دست بدهی.
بماند که شبه رسانهها هم برایت میزنند، ایده دزدی میکنند،عکس واترمارک شدهات را کراپ میکنند و یا لوگو خودشان را روی عکست میزنند. البته که این قسمت کوچکی از بیمهری آنهاست. آنها بیمهریهای فراوانی دارند که خودت بهتر میدانی.
تو محدودی،هم از طرف مسئولان و هم از طرف مردمی که برایشان مینویسی
محدود از ناحیه مسئول و مظلوم از ناحیه مردم!
مردمی که به سانسور عادت کردهاند و وقتی به محلهشان میروی تا مشکلاتشان را بنویسی بعد از نام بردن مشکلات بسیارشان از تو میخواهند صدایی که از آنها ضبط کردهای تا بعداً روی کاغذ بیاوری را پاک کنی، چون فکر میکنند بازگو کردن مشکلاتی که حل آنها بدیهیست، ممکن است برایشان دردسرساز باشد.
از سانسور هر چه برایت بگویم، کم گفتهام!
کنار سانسور شدن خیلی چیزها، تو خودت هم ۳۶۴ روز از سال سانسور میشوی تا روز هفده مرداد سر برسد. آنوقت میتوانی کمی از مشکلاتت بنویسی… البته فقط کمی، بیشتر از آن بشود مجدداً مجبور به انجام این کار میشوی.
مثلاً همین یادداشت که مربوط به مشکلاتت هست هم سانسور شده و ننوشتهام که اگر خانم باشی مشکلاتت چقدر بیش از اینها است و بابت نوشتن همین دو خط بالا هم کمی نگرانم که نکند نباید مینوشتم و نوشتم!
بله. سدهای راهت بسیارند ولی نمیتوانم تمامشان را در یک یادداشت جا دهم.
میخواهم دستآخر از عده ای برایت بگویم که در روزی که به نامت نامگذاری شده،عکس چند خانم مسن مشغول سبزی پاک کردن را استوری میکنند و میگویند: روز خبرنگار مبارک!