ارتقای فرهنگی و رفع مشکلات اجتماعی مهمترین رسالت هیئتهاست/ جامعه خشن، محمدی نیست

حجت الاسلام و المسلمین ابراهیم خرمی مشکانی «تلاشِ فرهنگی با محوریت اخلاق» را عامل غلبه فرهنگ اسلام، بر فرهنگ جاهلیت دانست و گفت: مهمترین رسالت هیئتها و تشکلهای مذهبی در جامعه ما تلاش برای ارتقای فرهنگی و رفع مشکلات اجتماعی است.

 

حجت الاسلام خرمی، استاد حوزه و نویسنده کتابهای «رفیق شناسی»، «امر به معروف و نهی از منکر»، «چرا حجاب»، «در آغوش خدا»، «راز خوشبختی همسران»، «راز خوشبختی جوانان» و «تنهایی امیرالمومنین» است.

 

همزمان با میلاد پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله با این خطیب منطقه فرهنگی کاشان، به گفتگو نشستیم و از او درباره «شاخصه های رفتار اجتماعی پیامبر صلی الله علیه و آله» پرسیدیم.

 

مهمترین مشکلات جامعه ای که پیامبر در آن به دنیا آمد چه بود؟

پیامبر در جامعه ای به دنیا می آیند که از زمینه های مختلف دچار انحطاط و مشکل است، چه در زمینه فرهنگی، چه در زمینه اجتماعی، چه در زمینه سیاسی و چه در زمینه باورهای مذهبی.

در آیه 103 سوره مبارکه آله عمران آمده است: « وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَكُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ. یعنی همگی به ریسمان خدا – که صاحب نظران معتقدند همان قرآن و اهل بیت علیهم السلام است- تمسک بجویید و پراکنده و گروه گروه نشوید؛ نعمت خدا را یاد کنید آن گاه که با یکدیگر دشمن بودید. پس میان دل های شما پیوند و الفت برقرار کرد.

قرآن مساله دشمنی قبلی را متذکر می شود و می فرماید شما با هم دشمن بودید. یعنی از دشمنی و کینه به عنوان یک ویژگی مذموم عصر جاهلیت نام می برد.

از ويژگي های عصر جاهلی اين بود كه به خاطر  تعصب شديد به قومیت و گذشته خود، تنها از سنت های پدران خود تقليد می كردند. جامعه تغییر صحیح را برنمی تافت. اگر کسی حرف جدیدی می زد قبل از آنکه در نشست علمی و با حضور صاحب نظران سخن او نقد و بررسی شود سریع به «جن زدگی» و «جنون» متهم می شد.

این روحیه جامعه را به انسداد می رساند.

در کنار این موارد قرآن مسائلی مانند نگاه ناصواب به زن، شرب خمر، رباخواری و غیره را هم مطرح کرده است.

خب این خیلی مساله بزرگی است که در جامعه ای اینقدر ربا به رسمیت شناخته شود که مردمش گمان کنند بیع همان رباست. ربا درواقع یک نوع ظلم آشکار به محروم و نیازمند است. پیامبر در جامعه ای دیده به جهان می گشاید که ظلم به نیازمندان نهادینه شده است.

 

پیامبر از چه وسیله ای برای تغییر این جامعه استفاده کرد؟

پیامبر نه دست به داد و بیداد زد و نه به مردم گفت چون من بهتر از شما می فهمم باید به زور به حرف من گوش بدهید ؛ بلکه یک حرکت «فرهنگی اجتماعی» بر «محوریت اخلاق نیکو و مهربانی» را شروع کرد که ثمره این حرکت، ارتقای سطح فکری جامعه است.

پس از ایشان، سایر حضرات اهل بیت علیهم السلام  هم همین شیوه را ادامه دادند.

 

چرا پیامبر چنین روشی را اتخاذ کردند؟

اولین و مهمترین روش برای ساختن جامعۀ «جهل زده»، ارتقاء سطح آگاهی مردم است. هر تغییری باید از کف جامعه آغاز شود؛ نه تنها در ساختارهای حاکمیتی. پیامبر صلی الله علیه و آله می توانستند با توجه به اینکه از قریش بودند و به حَسن خلق هم شهرت داشتند، با کمی تلاش در مدار حاکمیت قرار گیرند؛ اما حاکمیتی که همراهی مردم را در پی نداشته باشد سازنده نیست و پیامبر هم به دنبال ساختن جامعه و مهیا کردن مسیری است که سلامت دنیا و سعادت آخرت را در پی داشته باشد؛ لذا وحی با «اقراء» آغاز شد.

امیرالمومنین علی علیه السلام در روایتی می فرمایند « النَّاسُ أَعْدَاءُ مَا جَهِلُوا»؛ خب اگر قرار است جامعه با لطف خداوند که همان وحی است، بر مبنای علمی داره شود باید جهل از بین برود و الا جامعه سامان نمی گیرد.

 

از نظر شما جامعه جاهل چه جامعه است؟

جاهل كسي است در مسیر زندگی اش و در رفتارهای اجتماعی و فردی اش ،خرد و عقل را به كار نمی گيرد، حالا ممکن است این شخص به دانش روز هم آشنایی داشته باشد؛ آنچه مهم است قدرت استفاده از این دانشها و به اصطلاح قدرت تجزیه و تحلیل است.

 

پیامبر در این مسیر تغییر و تحول اجتماعی و فرهنگی از چه ابزاری بهره جست؟

منطق و اخلاق نیکو، منطق با عقل آدم سر و کار دارد و اخلاق نیکو هم احساسات را درگیر می  کند و البته منطقی هم است.

پیامبر اگر حرفی می زند برای آن استدلال ارائه می کند، با کوچک و بزرگ و زن و مرد و دختر و پسر و حتی دشمن به خوبی برخورد می کند؛ خب هم فطرتی این رفتار را می پسندد و به آن جذب می شود لذاست که می بینیم «و رایت الناس یدخلون فی دین الله افواجا»

این آیه برای زمان فتح مکه نازل شده است. یکی از شاخصه های مهم پیروزی پیامبر در فتح مکه هم رعایت اخلاق و مهربانی بود. به نظر بنده اگر این مردم، رفتار پیامبر را قبلا ندیده بودند به این سادگی در مقابل او تسلیم می شدند؟ باید زمینه های اجتماعی فتح مکه با دقت مورد بررسی قرار گیرد.

ابوسفیان سرسخت ترین دشمن پیامبر بود که در طول 20 سال نابودی آن حضرت از هیچ کاری علیه او فروگذار نکرد. در میان بنی هاشم چند نفری بودند که به نبوت حضرت ایمان نیاورده بودند که یکی از آنها ابوسفیان بود. او بعد از ظهور اسلام و قبل از هجرت و بعد از آن دشواری های زیادی برای پیامبر ایجاد کرد. عامل جنگ بدر بود و مردم را تحریک می کرد تا علیه مسلمانان بجنگند.

حالا شما رفتار پیامبر با چنین شخصی را پس از فتح مکه بررسی کنید. آیا خشونتی می بینید یا اینکه حضرت تلاش کرد حتی شخصیت او در مقابل مردم خرد نشود؟

در فتح مکه حضرت فریاد خونریزی سر داد یا اینکه مهربانانه فریاد زد «الیوم یوم المرحمه»

وقتی که روز فتح روز بخشش و بزرگواری باشد، ثمره آن این می شود که «رایت الناس یدخلون فی دین الله افواجا».

این هنر پیامبر است که بدی را به خوبی جواب می دهد و با اخلاق دشمن را به دوست تبدیل می کند. پیامبر اهل کینه ورزی نیست و لذا قرآن اخلاق آن حضرت را می ستاید و می فرماید «انک لعلی خلق عظیم».

 

آیا در دنیای امروز و در عصر فن آوری می توان رفتار پیامبر را الگو قرار داد؟

وسائل  و صورت هاعضو شده و الا در بسیاری از موارد موضوع همان موضوع است. هنوز هم ربا مشکل اصلی جامعه ماست. هنوز هم جنگ و خشونت و خونریزی موضوع اصلی جوامع است.

بت پرستی به شکل مدرنی در حال انجام است. مشروبات الکلی به وفور در جوامع یافت می شود. زن به شکل دیگری به اسارت در آمده است.

دلهای زیادی پر از کینه و نفرت است و تاسفبار آنکه دلهای مسلمانان نسبت به هم سرشار از کینه و نفرت است. به نام دین همدیگر را زندان می کنند، می کشند، غارت می کنند و مشت بر دهان هم می زنند.

در واقع اگر الان هم پیامبر مبعوث می شدند همان شیوه را و همان روش را اتخاذ می کردند.

 

در این شرایط ما چگونه می توانیم عامل به شیوه پیامبر گرامی اسلام باشیم؟

اولین گام این است که وجودمان را از خشونت تهی کنیم. تا وقتی نفرت و کینه و عداوت در وجود ما ریشه دارد نمی توانیم رفتارِ محمدی داشته باشیم. کسی که نمی تواند ببخشد نمی تواند در جامعه نقش پیامبرگونه داشته باشد. دفع خشونت هم تدریجی است و دفعی نیست. کم کم باید مهربانی را بر وجود خودمان تزریق کنیم.

سپس خودمان را به گوهر حکمت و منطق و علم مصلح کنیم. حرکت پیامبر یک حرکتی است که از علم لدنی ریشه می گیرد. ما علم لدنی اگر نداریم اما به سرچشمه علم لدنی دست رسی داریم. باید با دقت و وسواس خاص و با نگاه مدققانه اسلام بی پیرایه و محتوای آن را درک کنیم.

متاسفانه جوامع ما دچار صورت گرایی صرف شده و گاهی هم که به سراغ حقیقت می رویم یا افراط می کنیم و یا کج می رویم و ثمره آن هم وضعیت کنونی جامعه ماست.

الان دستگاههای زیادی متولی امر فرهنگ جامعه اند اما جایگاه فرهنگی جامعه ما کجاست؟ موسسات و هیئتهای زیادی از بودجه بیت المال و یا مردم فعالیت می کنند اما چقدر پس از محرم و صفر وضعیت جامعه ما فرق می کند؟ چه مقدار از معضلات فرهنگی و یا اجتماعی ما کاسته می شود؟

متاسفانه بخشی از این فعالیتها بر اساس ظاهرگرایی و یا گزارشکار به نهاد بالایی دادن، شکل گرفته است. هم هیئت باید باشد و هم روضه، اما هیئت و روضه ای که بر اساس اهداف اهل بیت علیهم السلام حرکت می کند نه هیئتی که بر اساس تمایلات و سلیقه های شخصی و یا طیفی شکل گرفته است.

مهمترین رسالت هیئتها و تشکلهای مذهبی در جامعه ما تلاش برای ارتقای فرهنگی و رفع مشکلات اجتماعی است اما الان مهمترین رسالت برخی از هیئتها آوردن مداح گران، سخنران نامدار، جمع کردن جمعیت و به اصلاح برپایی مراسم باشکوه است.

کجای دین گفته شده که شما برای یک شب به یک مداح 20 میلیون بپردازی بعد در همان هیئت آدمهایی وجود داشته باشند که به خاطر یک میلیون از این پول می سوزند و می سازند؟

دیدها باید تغییر کند.

 

 

 

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.