حال و روز بازار در روزگار بی‌رونقی اقتصاد

مشکات آنلاین – حوریه شیوا: بازار سنتی کاشان در گذشته، قلب تپنده شهر بود. رکنی اصلی در اقتصاد شهر. از ورودی پانخل تا بازار زرگرها، از درب‌زنجیر تا سرای حجاریان، از دروازه دولت تا میدان سنگ که بازار مسگرها بود و از آنجا تا بازار کفاش‌ها و میانچال؛ همه پر بود از مغازه‌هایی که همیشه مشتری داشتند و کسب‌وکارشان رونق داشت.

تمام کالاها و محصولات موردنیاز مردم در بازار بود. آن روزها خبری از پاساژهای رنگ‌ووارنگ خیابان رجایی و مغازه‌های جورواجور سایر خیابان‌ها نبود. انحصار فروش اجناس، در دست بازار و بازاریان بود. از این‌همه ماشین و ترافیک سنگین حوالی بازار، خبری نبود. بازاری‌ها با دوچرخه یا موتورگازی به بازار می‌آمدند و خریداران هم مستأصل و دربه‌در جای پارک در اطراف بازار نبودند.

به دلیل اینکه بازار رکن اصلی اقتصادی شهر بود، همیشه حکومت‌ها خود را ملزم می‌دانستند تا به درخواست‌های بازاریان توجه کنند، صاحبان حرفه‌های گوناگون و اصناف هم در بحران‌های پیش آمده در کشور حضوری فعال داشته‌اند. نمونه‌های فراوانی از جریان‌های سیاسی- تاریخی را می‌توان یافت که بازاریان سنتی در متن آن حضور داشته‌اند.

اما رفته‌رفته و با توجه به تغییرات فرهنگی، نیازهای مردم هم تغییر شکل دادند و بسیاری از مغازه‌های بازار، تغییر کردند. عطاری‌ها، بقالی‌ها و خامه فروش‌ها، ترجیح دادند یا مغازه‌هایشان را بفروشند و یا تغییر کاربری بدهند.

تأثیر پاساژها بر اقتصاد بازار

«همایون طالبیان»، زرگر باسابقه بازار می‌گوید:

در بازار قدیم، تعداد مغازه‌ها این‌قدر زیاد نبود. من یادم هست که کل بازار کاشان، پانزده الی بیست زرگری بیشتر نداشت؛ اما الآن بالغ‌بر ۱۸۰ تا ۲۰۰ مغازه زرگری در بازار است که نسبت به رشد جمعیت، این تعداد خیلی زیادتر است. به همین نسبت هم قدرت خرید مردم کمتر شده و تأثیرش را در همه بازار گذاشته است.

اولین پاساژها در خود بازار شکل گرفتند؛ در سرای حجاریان و سرای تبریزی‌ها. به‌تدریج، مغازه‌های خیابان بیشتر شدند و به دنبال آن، پاساژها هم ساخته شدند و تمام این‌ها رونق بازار را نسبت به گذشته کمتر کرد و مردم را به خرید از مغازه‌های خیابان، راغب‌تر. کم‌کم این باور نزد عموم تقویت شد که جنس‌های بازار، قدیمی هستند و کالاها در خیابان، به‌روزتر و روی مدتر.

«عباس دستوری» 50 سال است پارچه‌فروشی می‌کند. او به تنوع سلایق و نیازها در مشتری‌ها اشاره می‌کند و می‌گوید: قدیم‌ها اجناس و مدل‌های مختلف پارچه‌هایمان را ارائه می‌دادیم، اما حالا مشتری می‌آید و مدل پارچه را داخل موبایلش به ما نشان می‌دهد و می‌گوید: این را می‌خواهم! اگر هم نداشته باشیم، می‌روند و داخل پاساژها پیدا می‌کنند.

«محمد پیروزان» از 45 سال پیش تاکنون در بازار است. از دغدغه‌ها و مشکلات بازاریان جدید می‌گوید. از اینکه در گذشته، فروشنده‌ها می‌رفتند تهران برای آوردن جنس، اما الآن از تهران تقاضا می‌کنند که جنسشان را ارائه بدهند. از کسادی عجیب بازار می‌گوید و قدرت خرید پایین مردم.

 

بی‌ثباتی قیمت‌ها؛ چالش خریدار و فروشنده

حاج «علی بالاخانه‌چی»، پیرمرد بازاری باصفایی است که به افزایش قیمت‌ها اشاره کرده و می‌گوید:

کسی که الآن جنسی دارد، یا نمی‌فروشد یا اگر فروخت دیگر نمی‌تواند جنسی جای آن بگذارد؛ لذا این وضعیت باعث نارضایتی کسبه و اصناف شده ‌است.

اگر یک فروشنده کالایی را ۵۰۰۰ تومان بخرد و آن را بفروشد، چند روز بعد باید آن را ۷۰۰۰ تومان یا حتی بیشتر بخرد؛ بنابراین حتی در جایگزینی کالا در مغازه خودش با ضرر و زیان مواجه می‌شود.

وقتی در میان حجره‌های فرش قدم برمی‌داریم، تنها چند حجره همچنان امیدوارانه منتظر خریداران فرش دستباف هستند و به گفته بسیاری از کسبه، اکنون بسیاری از فروشندگان فرش دستباف دچار مشکلات دادوستد شده یا تغییر شغل داده‌اند.

«رکود» واژه آشنایی است که این روزها به هر بازاری که سر می‌زنیم از زبان همه می‌شنویم.

از کاروان‌سرا به سمت سه‌راه حجاریان می‌رویم؛ حاج «جواد اخوان» ۷۷ سال دارد و از ۱۶ سالگی در کنار کشاورزی، کار فرش هم انجام می‌داده است. از سنگینی و کسادی بازار می‌گوید. چند لحظه‌ای به فکر فرو می‌رود و ادامه می‌دهد: من از صادرکننده‌های بزرگ کاشان بودم، هرماه بین ۲۰۰ تا ۳۰۰ تخته فرش به خارج از کشور می‌فرستادم، اما حالا نزدیک به ۱۵ سال است که صادرات ندارم. به‌جز توقف صادرات، تولید فرش ماشینی هم در روند کار ما اختلال ایجاد کرده است.

او می‌گوید فعلاً که بازار سنگین است. قیمت‌ها بالاست و مزد بافنده هم همین‌طور.

الآن ۷۰۰ تخته قالی در سه‌طبقه روی‌هم چیده‌ام، اما فروش نمی‌رود. قبلاً قالی‌های کهنه را با جان‌ودل می‌خریدند، اما الآن انبار من گوش تا گوش پر از قالی کهنه است و کسی نمی‌خرد. قبلاً صبح‌ها که به حجره می‌آمدم ، مشتری‌های تهرانی پشت در منتظرم بودند، اما الآن کجا هستند؟

حاج «محمد رشادی»، عطار قدیمی بازار به گرانی اجناس اشاره می‌کند و می‌گوید:

پیش‌ازاین‌ها، آن‌قدر هل می‌فروختم که حد نداشت. به‌تازگی، حدوداً پارسال، قیمت هل افزایش ناگهانی پیدا کرد و این روزها حتی یک‌پنجم گذشته هم فروش هل ندارم.

«همایون طالبیان» هم یکی از مشکلات بازاریان را نوسان قیمت می‌داند و نگرانی خریدار از ارزان شدن جنس و دغدغه فروشنده از گران‌تر شدن آن. از طرفی هم به کاهش قدرت خرید مردم اشاره می‌کند و می‌گوید: پول در دست مردم نیست. درآمدها مثل قبل نیستند. از طرفی به دلیلی گرانی قیمت طلا، الآن قدرت خرید کم شده و افراد بیشتر به طلا به‌عنوان سرمایه‌گذاری و پشتوانه نگاه می‌کنند.

«علی صدیقی»، از نسیه صحبت می‌کند. مشکلی که همیشه فروشندگان در هر صنفی با آن روبرو هستند. او می‌گوید: این روزها خرید اجناس نقد است اما گاهی چاره‌ای نیست جز اینکه به مشتری نسیه بدهیم.

 

بازار ضربه خورده است

حاجی «علی یزدان‌خواه»، کتاب‌فروش باسابقه بازاری می‌گوید:

اگر من بگویم وضع بازار خوب است، ضعیف‌ترها ناراحت می‌شوند و اگر بگویم بد است، یک عده اعتراض می‌کنند که نه، چون برای زرگرها و عمده‌فروش‌ها خوب است.

در کل می‌توانم بگویم بازار کلاً ضربه خورده، اما هنوز هم خیلی‌ها برای خرید به بازار می‌آیند.

در معماری مجتمع‌های تجاری جدید، ساختن مکان‌هایی برای بازی کودکان و همچنین کافی‌شاپ‌ها و رستوران‌ها نشان‌دهنده  این امر است که سعی شده این مکان‌ها علاوه بر برطرف کردن نیازهای اقتصادی مشتری، نیازهای فراغتی آنان را نیز تا حدی پاسخ بدهد و باعث برطرف کردن خستگی‌های ناشی از کار روزمره شود. از طرفی دیگر، مفهوم خرید، امروزه نوعی تفریح و گذران اوقات فراغت محسوب می‌شود، در گذشته افراد برای برطرف کردن نیازهای خود به بازار مراجعه می‌کردند اما امروزه افراد بسیار بیشتر از نیاز خود خرید می‌کنند و در کنار آن وقت‌گذرانی و تفریح را هم در نظر دارند.

دادن مالیات‌های سنگین و عوارض سرسام‌آور هم مشکل دیگری است که بازاریان را درگیر کرده است. به‌خصوص مغازه‌دارانی که علاوه بر هزینه اجاره، باید مالیات هم پرداخت کنند.

در کنار این‌ها، آلودگی‌های بصري ناشي از نصب سیم‌های برق، پارچه‌نوشته و پرده‌های ناموزون و غیر مرتبط و لامپ‌های اضافی موجب نازيبايی بازار تاريخي كاشان شده است.

دغدغه‌ها و مشکلات بازاریان در کنار قدرت خرید پایین مردم و نوسان قیمت‌ها، توجه بیشتر مردم به مغازه‌های خیابان‌ها و نادیده گرفتن بازار است. بازاری که روزی انحصار تولید و عرضه کالاها را در دست داشت.

به نظر می‌رسد نگاه کارشناسانه‌ای توأم با خلاقیت و نوآوری، برای زنده کردن بازار و معرفی آن به نسل جوان لازم است. نگاهی که جانی دوباره به بازار کاشان ببخشد و رونق گذشته را به آن برگرداند.

 

منتشر شده در ماهنامه مردم کویر / آبان 98

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.