دوگانه کاشان و آران و بیدگل ننگ است
بیشک کمتر کسی علاقهمند به حوزه علوم اجتماعی وجود دارد که نام «تقی آزاد ارمکی» را نشنیده باشد.
جامعهشناسی که علاوه بر تالیفات و مقالات متعدد، او را با ویژگیهایی چون؛ چندساحتهنگربودن، مسئلهمحوری و البته سهل و ممتنع سخنگفتن میشناسند.
با این استاد دانشگاه تهران که علاوه بر پسوند نام خانوادگی، جملاتش، تعلق خاطر او به اقلیم کاشان را آشکار میسازد، در مورد کاشان و کاشانی همسخن شدیم.
آنچه میخوانید، حاصل گفتوگوی یکساعته با مولف «مکتبها و نظریههای جامعهشناسی» است که در باب مفاهیم مختلفی چون سرمایه اجتماعی، هویت بومی، توسعه و … صورت گرفته است:
از توسعه آغاز کنیم، کاشانیها چه تناسبی با این مفهوم دارند؟
توسعهگرابودن یکی از ویژگیهای مهم کاشانیهاست که راحت بهدست نمیآید و یک سرمایه فرهنگی محسوب میشود. آدمهای اینجا، دغدغه ساحتن یکچیز از هیچچیز را دارند، و این عادتی است که اقلیم خشن و سختگیر به ما یاد داده است.
همیشه در حال جنگ با طبیعت بودهایم تا بهنوعی هستی از دل نیستی برسیم. مردم این خطه با وجود شرایط سخت اقلیم و منابع ماندهاند و کنش موثر اقتصادی داشتهاند، این تصویر واقعی کاشان است که همگان باید آنرا بنگرند.
این تصویر را چگونه میتوان به درستی عرصه کرد؟
قظعنا میتوان آنرا در رویدادها و عرضهگاههای فرهنگی نشان داد. اما اصولا کاشانیها به دلیل عملگرابودن، برخلاف سایر مناطق مشابه نظیر «یزد»، نمیتوانند خود را به خوبی پرزنت کنند. این چنین است که یک یزدی با قدرت بیانی خود، تصویر جذابی از ظرفیتهای فرهنگی و تمدنی خویش به وجود میآورد.
عرضهکردن به معنای واقعی یک مهارت است. هنری که موجب میشود از ساعتهای تماشا در موزه «لوور» خسته نشویم، و از آنسو، گذار چند دقیقهای و نگاه به آثار محدود در موزه شهر ما را اشباع میکند.
طرح بحث «مکتب کاشان» همانطور که در مقاله «رویای توسعه» شماره نخست نشریه هم به آن پرداختهشد، میتواند چه کمکی به این شمایل کند؟
بهطور یقین موثر است. اگر نسبت به خود مدعی نباشیم، نمیتوانیم هویت اجتماعی و محلهای خود را بیابیم. اشکال ما این است که داشتههای خود را شمارش نمیکنیم.
برای ورود به عرضه «مکتب کاشان»، باید عناصر فرهنگی و فرزانگان منطقه پیشگفتوگویی ترتیب دهند و در بسترهای توانمندی خطه کاشان نطیر فقه، فلسفه، الهیات، صنعت و … به بحث و تبادل نظر بپردازند.
ارائه این نظرات متعدد منجر به ایجاد پویایی در حرکت علمی و پژوهشی شده که پس از پیوند مولفههای برخورداری میتوان منابع متناظر با آنرا یافت و شاهد شروع قدرتمندی در زمینه مکتبشناسی بود.
کاشان نسبت واقعی خود را با تمدن ایرانی اسلامی چگونه میتواند بیابد؟
کاشانیها باید تصویر خود را در قالب ورژن خاصی از تمدین ایرانی اسلامی بسازند و در وهله نخست شروع به سخنگفتن کنند. به عنوان مثال این سئوال طرح شود که چگونه کاشان با وضعیت اقلیمی و منابع، شیعه را به معنای واقعی پرورش میدهد؟ آن هم نه مانند «اردبیل» که تنها به توزیع پیروان میپردازد. بنابراین باید مولفهها را بیابیم وآنها را یکپارچه کنیم.
متاسفانه گاهی مشاهده میشود که برخی دوگانه کاشان و آران و بیدگل را مطرح میکنند که این یک ننگ است. آران و بیدگل در کنار کاشان معنا یافته و منطقه فرهنگی را پدید میآورد.
چهطور میتوان از دریچه کاشان به هویت ملی نگریست؟
باید مولفههای کاشانی سازنده هویت ایرانی را یافت. چون برخلاف نگاه دوران معاصر، تنها آذریها، مازندرانیها، و… نیستند که هویت ملی را میسازند. این نگرش ساخته و پرداخته افرادی مانند «رضاخان» بود.
بهعنوان مثال تا صحبت از سردار کاشی بهمیان میآید، همه او را راهزن تصور میکنند، در حالیکه روایتهای تاریخ از کردار نیک او نیز وجود دارد، اما شاهدیم صدای اول بلندتر است.
یکی از نکاتی که در مورد کاشان مطرح میشود، سرمایه اجتماعی پایین است و آن را ماحصل ورود افراد غیربومی در منطقه در طول سالها میدانند. نطرتان در این خصوص چیست؟
داشتن نگاه نژادگرایانه نادرست است. آدمها ممکن است وارد فرهنگی شوند و از فضا، اقلیم و اقتضائات اجتماعی و سابقه تمدنیاش تاثیر بپذیرند، و اگر منظور آن است که عدهای غیر کاشانی جریان غالب را هدایت کرده و موجب استحاله کاشان شدهاند، بحث دیگر است که البته با توجه به نمودهای بیرونی نمیتواند واقعبینانه تلقی شود. نوع غذا، باورهای دینی، نحوه گویش و … به ما میگوید کاشان دچار این دگرگونی نشده است و باید بدانیم زندگی در پذیرفتن مختصات فرهنگی و اجتماعی شهری مانند کاشان دشوار است. جذبشدن افراد با فرهنگهای مختلف، در این اقلیم بدون استحاله آن سرزمین، یک ویژگی مهم محسوب میشود. درست مانند شهرهای دیگری نطیر «منهتن» و «تورنتو» که با وجود میزبانی از نژادها و مهاجران مختلف، هنوز روح آمریکایی یا کانادایی در کالبد آن شهرها حس میشود.
یافتن این ویژگیها بر عهده کیست؟
طبیعتا گروه مردمشناسی و جامعهشناسی دانشگاه کاشان میتواند در این حوزه ورود پیدا کند و بهجای برخی مسائل کماهمیت طرح چنین مباحثی را دنبال کند.
نقش نیروهای اجتماعی در توسعه کاشان چگونه قابل ارزیابی است؟
نگاهی به گذشته ما را به پاسخ این پرسش نزدیکتر میکند. اگر اقلیتهای مذهبی مانند یهودیها، زرتشتیها و … به عنوان تجار سختگیر و تعیینکننده دیروز را از اقتصاد کاشان حذف کنیم، این خطه مانند سایر شهرهای مشابه میشود. اینجاست که باید تحلیل کرد چگونه در شهری که شیعه دوآتشه وجود دارد، این مناسبات و زیست مسمالمتآمیز شکل میگیرد.
واقعیت دیگری از گذشته کاشان به ما میگوید این شهر بیکار نداشته و همواره کارگران آن از وضعیت معیشتی خوبی برخوردار بودهاند و شرایطی که ماحصل نقشآفرینی درست کنشگران اقتصادی این منطقه بوده است.
این حقایق را باید از دل تاریخ بیرون آورد تا هم مایه افتخار باشد، هم الگویی برای ادامه این راه توسط فرزندان امروز کاشان.
منبع: نشریه سیلک شهرداری کاشان ــ شماره ۴