سکوت در برابر اختلاس عامل بیاعتمادی مردم به روحانیت است
استاد دروس خارج حوزه علمیه و عضو مجمع روحانیون مبارز کاشان معتقد است: رفتار تبعیضآمیز برخی از روحانیون در عرصههای سیاسی باعث دوری مردم از روحانیت شدهاست. او میگوید: مردم برنمیتابند که مرجعی راجع به برجام حرف بزند اما راجع به وقایع کهریزک سکوت کند.
آیت لله عرب در گفتوگو با شفقنا به تبیین جایگاه مجمع روحانیون کاشان در عرصهی سیاسی پرداخته و از حضور روحانیون در عرصههای سیاسی دفاع میکند.
متن گفتوگوی شفقنا با آیت اله عرب را میخوانید:
مجمع روحانیون کاشان زیرمجموعه مجمع روحانیون تهران است؟
مجمع روحانیون کاشان هیچ ارتباطی با مجمع تهران ندارد و کاملا مستقل است. البته از لحاظ فکری ارتباط داریم. مجمع روحانیون مبارز کاشان پس از دوم خرداد شکل گرفت.
با چه هدفی این تشکل را تاسیس کردید؟
ما با هدف ارائه و دفاع از اندیشه حضرت امام(ره) و دفاع از حقوق شهروندی مردم این تشکل را تأسیس کردیم. کار اصلی افراد این مجمع کار فرهنگی و دینی است.
چهقدر به تفکر نخستی که با آن هدف دور هم جمع شدهاید تا کنون وفادار ماندهاید؟
تحقق اهداف نسبی است. اینگونه نیست که انسان یکشبه به تمام اهداف برسد. باید سعی کرد که ضد اهداف نشود انقلاب به ضد خودش تبدیل نشود. کوشش ما این بوده که استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی سه شعار مهم نظام به فراموشی سپرده نشود.
مهمترین اقدامی که در این مدت مجمع روحانیون مبارز کاشان انجام داده چه بوده است؟
بعد از انتخابات سال ۸۸ تقریباً فضای سیاسی در کاشان بسته شد. مجمع تنها تشکلی بود که در آن زمان ایستاد و فعالیت کرد. مسأله دفاع از مرجعیت آیتالله صانعی هم یکی از مباحث مهمی بود که توسط این مجمع دنبال شد و به نظرم حتی سایر تشکلهای کشور به این صورت وارد نشدند.
تحلیل بنده این است که به محض اینکه مرحوم آیتالله منتظری از دنیا رفت گروهی خواستند از فرصت استفاده کنند.
دیدند این خلأ به طور طبیعی و به طور نسبی در حد خیلی بالایی توسط آقای صانعی پر خواهد شد و این ابوت معنوی و رهبری معنوی اصلاحات به ایشان منتقل خواهد شد؛ مسأله را علمی امنیتی کردند. بعضی از آقایان وارد میدان شدند و گفتند که این آقا بدعتگذار است و پسرخوانده را محرم میداند. با دستآویز قراردادن چند فتوای ایشان، شروع به سخنرانی علیه ایشان کردند درحالی که این فتواها برای الان نبود و مدتها قبل بیان شده بود.
چرا حالا بلافاصله پس از رحلت مرحوم منتظری باید مطرح شود؟
در آن برهه کسی جرأت نمیکرد حرف بزند. شما بیانیهی مجمع در دفاع از مرجعیت آقای صانعی را ببینید. نمیگوییم اگر بیانیه مجمع نبود چه میشد؛ ولی میتوانیم بگوییم که این بیانیه در خنثیکردن بعضی از حرکتها به ویژه در کاشان بسیار موثر بود.
مجمع روحانیون مبارز کاشان در روند فعالیتهای سیاسی منطقه چه اندازه تأثیرگذاری دارد؟
ما بگوییم شاید خودستایی باشد. این موضوع را دیگران باید تحلیل کنند.
بزرگترین اشتباه مجمع چه بوده است؟
شاید از برخی از فرصتها بهتر میتوانستیم استفاده کنیم. اما باید توجه کرد که برخی از اصحاب قدرت ما را نمیخواهند. بعد از هر بیانیهای یا بنده یا دوستانم به دادگاه فراخوانده میشدیم. در دوران احمدینژاد برخی از دوستان جوان ما جلسهای با عنوان «صدیقین» تشکیل دادند که بیشتر در آن مباحث دینی مطرح میشد. فضا را آنقدر سنگین کردند که برخی از خانوادهها با ما تماس میگرفتند که چرا شما این جلسات را میگیرید؛ اما باز فعالیتمان را ادامه دادیم. ممکن است به حداقل رساندیم اما تعطیل نکردیم. حالا که فضا باز شده برخی میآیند میگویند شماها چه کردید.
حضور روحانیون در عرصههای سیاسی بهصورت حزبی و جناحی را اصلا به صلاح این نهاد میدانید یا نه؟
به نوع حضور بستگی دارد. اول نظر امام این بود که مصادر امور اجرایی خیلی دست علما و روحانیون نباشد. نمیگویم این نظریه صددرصد درست است، ولی یک اضطراری برای امام ساخته شد که امام بر این نظر تن داد که نظر دومشان حساب می شود. روحانیت باید بیشتر نقش ایدئولوگ، راهنمایی و ارشاد را داشته باشد ولی این را هم نمیتوانیم بگوییم که صددرصد باید تحریم باشد که هیچ روحانی در هیچ کار اجرایی دخالت نکند. منتهی برخورد خیلی فرق میکند. اخلاق خیلی میتواند موثر باشد. ما برخورد و رفتار انحصارطلبانه برخی از معممین را نمیپسندیم و الا در میان روحانیون کار اجرایی هم باشد، مخصوصاً آنچه که مربوط به تخصص خودشان است.
نظریهای در قم مطرح است که حضور روحانیون در عرصههای سیاسی باعث کمشدن محبوبیت آنها شده است. نظر شما چیست؟
این را قبول ندارم عملکرد برخی از روحانیون باعث تضعیف این نهاد شده نه حضور آنها در عرصههای سیاسی.
آیت الله سید حسین تبریزی یک آدم سیاسی است. مردم برای ایشان جک درست میکنند یا برای فلان آقا؟ در دادگاه ویژه گفتم چهطور مرجعی ۱۳۰ سال پیش، آن هم با نبود امکانات، آن هم در شهر سامرا، قلم را برمیدارد یک سطر مینویسد «الیوم استعمار توتون و تنباکو در حکم محاربه با امام زمان (ع) است.» و بعد در اسرع وقت در دربار ناصرالدین شاه قلیانها را میشکنند. ولی الان مرجع ما مینویسد هر کسی فقیر شرعی نیست یارانه نگیرد. میبینیم همه میروند میگیرند. این دلیلاش چیست؟ حزبی است؟ چرا این فتوا اعتبار ندارد؟ چون متاسفانه مردم نهاد مرجعیت را وابسته به نهاد قدرت میدانند. میگویند این فتوا سیاسی است.
نمی خواهم اسم مراجع را ببرم اما یک مسائل مهم پیش میآید هیچ حرفی نمیزنند. در کهریزک جنایت میشود حرفی نمیزنند اما در خصوص برجام واکنش نشان میدهند. مردم این چیزها را نمیپذیرند. مردم از شاخهای از روحانیت رویگردان هستند و البته تر و خشک با همدیگر میسوزد و به بقیه هم به دید منفی یا بیتفاوتی نگاه میکنند. اکنون بررسی کنید، ببینید برخی از ائمه جمعه پایگاه خود را از دست دادهاند یا برخی از روحانیونی که کار حزبی می کنند اما به موقع نسبت به مسائل مردم واکنش نشان میدهند؟
آن فیلسوف عالیمقام که در فلسقه قبولش دارم، میآید از احمدینژادی که در قامت رئیس جمهور نیست، دفاع میکند و او را به امام زمان وصل میکند و با تعریف یک خواب از مردم میخواهد به او رای بدهند و بعد در مقابل رئیس جمهور دیگر زبان به نقد میگشاید. مردم این استانداردهای دوگانه را نمیپذیرند. اگر مسأله نصب و تنفیذ ولیفقیه است برای روحانی، احمدی نژاد برای آقای خاتمی و هاشمی هم بوده است.
در رقابتهای سیاسی همیشه بحث تقابل دو یا چند جریان مطرح است. آیا ورود روحانی در یکی از این جریانها باعث جدایی او از سایر جریانها نمیشود؟
اگر امروز مردم نسبت به روحانیت بیاعتماد شدهاند، به خاطر فعالیت حزبی نیست. بخشی از آخوندها خواسته و ناخواسته دارند از ظلم دفاع میکنند. اگر مردم به ما بیاعتمادند به خاطر بیان یک اندیشه در قالب حزب نیست؛ بلکه به دلیل سکوت در برابر اختلاس و غیره است.
مجمع روحانیون مبارز کاشان خودش را در قالب جناح سیاسی خاصی تعریف کرده یا فراجناحی است؟
منظورتان اگر از سیاسی اصول فکری است بله ما اصول فکری داریم اما اگر منظورتان این است که ما همه چیز را فدای سیاست میکنیم و از منظر سیاست میبینیم، حداقل بنده و دوستانمان اینگونه عمل نمیکنیم؛ یعنی اسلام و انصاف و عدالت را ریشه میدانیم.
آیا برای جذب نیرو باز عمل کردهاید؟
باز عمل کردیم منتهی باز هم عرض میکنم که ما نتوانستیم در این زمینه موفقیت چشمگیری داشته باشیم. علت عمدهاش هم این بوده که برخی از نهادهای قدرت به سختی و به شدت مراقب ما هستند. در دنیای واقعیتها باید بگوییم که مخصوصا در میان طلبههای جوان و به ویژه در کاشان خیلی این نظارتها زیاد است. جوانهایی که میخواهند در آینده منصب و خدمتی داشته باشند و کاری کنند حتی به عنوان یک امام جماعت معمولی باشند، اگر بگویند ما عضو مجمع هستیم برایشان هزینه دارد. ما چند نفر دیگر آب از سرمان گذاشته است ولی طلبههای جوان اینگونه نیستند. پای درس تفسیر من کمتر از بیست نفر حضور دارد، اما طلبههایی که فایلها را گوش میدهند به ۱۵۰ نفر میرسند. این یعنی چی؟ یعنی در آن ساعتی که من درس میدهم غیر از این ۱۶ نفر هیچ کدامشان نمیتوانند بیایند. میتوانند بیایند تماس هم میگیرند در ارتباط هستند میگویند جلسه فلانی را گوش میکنیم اصلا خودشان از برخی برخوردها سخن میگویند.