لمپن‌ها کارشان همین است

محمد_علی_خرمی:

حال و هوای این روزهای کاشان مرا یاد خاطره سفر استاد بهمن_جلالی به هند می‌اندازد.
خدابیامرز، استاد عکاسی خبری‌مان بود.

مارکوپولوی عکاسی ایران هر هفته سر کلاس از خاطرات شخصی‌اش می‌گفت.

عکس‌های سفرش به هند را که نمایش می‌داد به تصویر چادرهای درهمی رسید که در کنار ساختمان‌های بزرگ برپا شده بود.

می‌گفت این چادرها برای گروهی است که از سیاسیون پول می‌گیرند و در میتینگ‌ها یا راهپیمایی‌های آنها شرکت می‌کنند.
استاد می‌گفت این افراد در شهر زندگی می‌کنند و زیاد بچه‌دار می‌شوند چون هرچه بیشتر باشند از گروه‌ها بیشتر پول می‌گیرند.
وقتی که استاد گفت “گاهی پیش می‌آید کسانی را که صبح در یک میتینگ دیده‌اید، عصر در میتینگ جریان مخالف می‌بینید که یقه چاک می‌دهند ” همه کلاس خندیدند.
استاد گفت نخندید. کارشان همین است. مدت‌ها بود که معنای جمله “کارشان همین است.” را متوجه نمی‌شدم تا اینکه دیروز دوستی گفت فلانی‌ که به خونی فلانی تشنه بود در مدح او چنان نوشته و فلانی که فلانی را فاسد می‌خواند برایش چنین گفته و فلانی‌ها در بین ستاد فلانی و فلانی در رفت و آمدند و فلانی… او با تعجب تعریف می‌کرد و همزمان داشت علامت تعجب در ذهن من هم نقش می‌بست که یاد این سخن استاد جلالی افتادم: “اینها کارشان همین است.” مساله امروز من این نیست که چگونه برخی کارشان این می‌شود که امروز علیه یکی چقه چاک می‌دهند و روز بعد با وعده پول یا کار یا سمت برای خود یا خانواده‌شان برای همان فرد یقه چاک کرده و نقش حامی او را بازی کنند،
مساله من این نیست که چطور می‌شود یک نفر همزمان حامی چند نفر باشد،
مساله امروز من این است که چرا در عرصه سیاسی یک شهر با دیرینه چند هزارساله و کشوری با این تمدن بسیاری از سیاسیون ریشه‌دار و شناسنامه‌دار و جوانان مستعد کنار می‌نشینند و لمپن‌ها “انا رجل” سر می‌دهند؟
چرا #سیاسیون به جای رایزنی با چهره‌ها به رایزنی با لمپن‌ها و اراجیف نویسان فضای مجازی و جلب رضایت آنان رو می‌آورند؟

یا لااقل چرا مثل سیاسیون هند سر و ته دست‌مزد لمپن‌ها را با پول هم نمی‌آورند و از سمت و صندلی‌هایی که هزینه آن را در نهایت مردم باید بپردازند برای رضایت لمپن‌ها خرج می‌کنند؟

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.