نامهربانی با نوروز؟!
دکتر عبدالرضا مدرسزاده: طبق معمول سالهای پیش این دو سه روز آخر سال و در آستانه نوروز بازار ارجاعدادن مطالب به شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی و برجستهکردن بخشهای ایرانی و باستانی نوروز فراگیری شگفتآوری مییابد.
در ارزش و اعتبار تاریخی و فرهنگی «نوروز» و نقش تمدنساز آن و نیز پیوستگی نوروز با ایران و ایرانی بهراستی جای هیچ گمان و دودلی نیست. اما اینکه پاسداشت نوروز راه به تعصب و سختگیری و بستهاندیشی ببرد هم البته برآمده از جایگاه و ساختار تاریخی نوروز نیست.
در این انبوه پیامهای هزاران بار بازنشر شده، یکی این پیام به چشم میآید که چه نیازی است دعای لحظه تحویل سال به زبان عربی خوانده شود؟
نخست بایست دید که پیشنهاددهندگان اینچنینی نسبتشان با دعا و اعتقاد به اجابت آن چه اندازه است که دعا را به هر زبان و بیان که بخوانند و حتی با سکوت در دل خویش مرور کنند ارزشمند است. ( روشن است که دعا را فارسی خواندن نهتنها مشکلی پیش نمیآورد که شاید صمیمیت بیشتری هم در لحن دعاخوان رقم بزند)
طبیعتا دعا تعریف و آداب و مناسک خود را دارد که در اینجا مجال پردازش آن را نداریم.
اما نکته بسیار مهم درباره دعای معروف تحویل سال این است که این دعا محصول پیوند فرهنگ ایرانی و باور شیعی است که ایرانیان هوشمند و فرهنگساز و البته باورمند با رویکردی که جشننوروز را با آدابی خاص و روحانی مینگریستهاند و با خواندن دعا انتظار خود را از نوروز و لحظه تحویل سال بالا میبردهاند و در لحظه آغاز تحول بنیادین در طبیعت خداوند را محور توجه و مدار باور خویش قرار میدادهاند. ( و قرار میدهیم)
دعای تحویل سال را فارسی خواندن هر چند آسیبی به اسلام نمیزند و البته گلی هم بر سر زبان فارسی که درصدی بسیار واژه عربی دارد نمیزند، بلکه ابتکار ایرانیان فارسی زبان و متعهد به فرهنگ ایرانی را در پیوند میان ایران و اسلام به کناری مینهد.
دریغ است که به بهانه پاسداشت تاریخ این سرزمین کهن جغرافیای آنرا دو تکه کنیم و وقت خود را در برهوت سرهنویسی و قومگرایی بسوزانیم.
به همان اندازه که نوروز باستانی ایرانمندی ما را فراهم وتضمین کرده است، پیوند آن با مناسک دینی هم نوروز را در قالب جشنی آیینی برجستهتر کرده است. جشنی که بهانهای است تا بتوان آموزههای نیک اوستا را در قرآن کریم یافت و برای همیشه در مقابل همرهان سست عناصر شیر خدا و رستم دستان را کنار هم آرزو کرد.
منبع: کانال نویسنده